وقتی عضو هشتم بودی..

جانگ‌می «صبح با صدای آلارم ساعت کوکی پاشدم رفتم wc وکارای مربوطه رو انجام دادم و کوک رو بیدار کردم و رفتم پایین همه بیدار بدون جین هم دشت صبحانه درست میکرد«هیونگ کمک میخوای؟
جین«آره بیا
جانگ‌می«رفتم کمک کنم ....بعد صبحانه به کمک ته ظرفا رو شستم بعد رفتم بالا تو اتاق تا گوشیم رو بیارم تصمیم گرفتم برم بیرون لباس عوض کردم و رفتم پایین
نامجون«کجا میری؟
جانگ‌می«میرم یه کم دور بزنم بیام
نامجون«بدون بادیگارد؟
جانگ‌می«آره چی میشه مگه
نامجون«یه وقت اتفاقی نیوفته
جانگ‌می«نه نترس مگه دفعه قبل اتفاقی افتاد یا قبل تر
نامجون«باشه
جی هوپ«دیدم هایمین میخواد بده بیرون گفتم منم برم بگردم«جانگ‌می وایسا منم میام
جانگ‌می«کفشام پوشیدم و منتظر جی هوپ هیونگ موندم اومد و را افتادیم ماسک هامون رو زدیم از در بیرون رفتیم «خب کجا بريم
جی هوپ«بريم پاساژ؟
جانگ‌می«ایده خوبیه....قدم زنان به سمت پاساژ رفتیم«بريم لباس بخریم
جی هوپ«بازم
جانگ‌می«آره جی هوپ رو راضی کردم و رفتیم تا لباس بخریم جی هوپ ۲تا تیشرت با یه کلاه خریدم منم چیز زیادی نخریدم و بعد رفتیم به سمت لوازم تحریر چند تا بوم کوچیک و متوسط ،رنگ،قلم میخریدم و به سمت خونه راه افتادیم
جی هوپ«کلی خرید کردیم و رفتیم خونه وقتی رسیدیم ساعت ۱۲ ظهر بود«چقد بیرون بودیم
جین«نه پس میخواستی نیم ساعت باشه ۲ساعت و نیمه رفتین
جانگ‌می«باورم نمیشد ۲ساعت و نیم به کمک جیهوپ وسیله هامو بردم اتاق بعد لباس عوض کردم و رفتم پایین ساعت ۱ شد ناهار خوردیم و بعد هرکی سرگرم یه کاری شد منم رفتم ببینم کوک میاد گیم بزنیم

اسلاید ۲لباس جانگ‌می موقع بیرون رفتن
اسلاید ۳ و ۴ لباسایی که خرید

شرط پارت بعد..
لایک ۲۵ ، کامنت ۱۵