پارت 14 عشق دارک من
پارت 14 عشق دارک من
@بعد اینکه ات رو بیدار کردم اومدم ی دوش 20 مینی گرفتم بعد موهام رو خوش کردم و ی کت و شروار مشکی خوب پوشیدم موهام رو هم بالا دادم و بعد تمام
رفتم ببینم ات آمادس یا نه
تق تق تق ات بیام تو
*خاستم آخرین کارم روهم تموم کنم ی عطر خیلی خوش بو زدم که صدای در اتاق اومد جیمین بود گفت بیام تو منم گفتم بیا اومد که.....
جذاب لعنتیییی... چقد جذاب شدههه(تو دلش داره میگه)
@رفتم داخل اتاق و دیدم که...
ات چقدر خوشگل شدههههه چقد لباسه و میکاپ بهش میاد عررررررر (آرام باش پسرم😐)
@خوب اتت، اتتتتت
*ها.. بله چیزی شده
@بریم به مهمونی دیر میرسیم
*بدووو
پرش به مهمونی
*نشسته بوم و جیمین م کنارم بود که دیدیم چراغ ها خاموش شد
کوک، مهمانان عزیز از شما ممنونم که در این روز زیبا به مهمونی من تشریف آوردین من یک سوپرایز دارم
عزیزم بیا بیرون
*دیدم ی دختره دست کوک رو گرفت و اومد بیرون... اون... اون دوستم لیا بود که وقتی چند سال پیش کوک به من درخاس ته دوستی داد و منم قبولش کردم لیا بهم گفت که دیر یا زودکوک رو از من میگیره کثافتتتتت😤😡😠😠 میخام تیکه پارش کنم دختره ی ه. ر. ز....ه
@دیدم ات دستاش رو موش کرده و قرمز شده
فهمیدم به خاطر کوک و اون دختر س
*دادم که لیا بهم ی نیش خند زد و کوک رو بوسید ..... اون بوسه دیگه زیادییییییی بودددددددددددددد😠😠😠😠😠
اما به روی خودم نیا ور دم و عادی رفتار کردم... اما یک نقشه ای دارم😈😈
(خودتون میفهمید)
چند دقیقه بعد تو مهمونی
* خوب دیدم لیا رفت دستشویی منم پشت سرش خیلی آروم رفتم رفت داخل دستشویی که کار هاش رو بکنه درو از پوش قفل کرده بود که کسی نیاد (بچه ها هم مون جایی از دستشویی رو میگم که دستشویی میکنیم 😐) و منم کرم درونم فعال شود و در رو از جلو قفل کردم یعنی دیگه نمیتونه از دست شویی بیاد بیرون😈😂
بعد این کارم خیلیییی عادی از دست شویی اومدم بیرون و رفتم کنار جیمین نشستم هیه یا ع یاع یاع
خوب بچه ها امروز 2 تا پارت گذاشتم لطفا حمایت کنید اگه دوس داشتید و چیزی ات رو به کوک برسونم یا جیمین بگین لطفااااا 😁😁☺️☺️💜💜💜
@بعد اینکه ات رو بیدار کردم اومدم ی دوش 20 مینی گرفتم بعد موهام رو خوش کردم و ی کت و شروار مشکی خوب پوشیدم موهام رو هم بالا دادم و بعد تمام
رفتم ببینم ات آمادس یا نه
تق تق تق ات بیام تو
*خاستم آخرین کارم روهم تموم کنم ی عطر خیلی خوش بو زدم که صدای در اتاق اومد جیمین بود گفت بیام تو منم گفتم بیا اومد که.....
جذاب لعنتیییی... چقد جذاب شدههه(تو دلش داره میگه)
@رفتم داخل اتاق و دیدم که...
ات چقدر خوشگل شدههههه چقد لباسه و میکاپ بهش میاد عررررررر (آرام باش پسرم😐)
@خوب اتت، اتتتتت
*ها.. بله چیزی شده
@بریم به مهمونی دیر میرسیم
*بدووو
پرش به مهمونی
*نشسته بوم و جیمین م کنارم بود که دیدیم چراغ ها خاموش شد
کوک، مهمانان عزیز از شما ممنونم که در این روز زیبا به مهمونی من تشریف آوردین من یک سوپرایز دارم
عزیزم بیا بیرون
*دیدم ی دختره دست کوک رو گرفت و اومد بیرون... اون... اون دوستم لیا بود که وقتی چند سال پیش کوک به من درخاس ته دوستی داد و منم قبولش کردم لیا بهم گفت که دیر یا زودکوک رو از من میگیره کثافتتتتت😤😡😠😠 میخام تیکه پارش کنم دختره ی ه. ر. ز....ه
@دیدم ات دستاش رو موش کرده و قرمز شده
فهمیدم به خاطر کوک و اون دختر س
*دادم که لیا بهم ی نیش خند زد و کوک رو بوسید ..... اون بوسه دیگه زیادییییییی بودددددددددددددد😠😠😠😠😠
اما به روی خودم نیا ور دم و عادی رفتار کردم... اما یک نقشه ای دارم😈😈
(خودتون میفهمید)
چند دقیقه بعد تو مهمونی
* خوب دیدم لیا رفت دستشویی منم پشت سرش خیلی آروم رفتم رفت داخل دستشویی که کار هاش رو بکنه درو از پوش قفل کرده بود که کسی نیاد (بچه ها هم مون جایی از دستشویی رو میگم که دستشویی میکنیم 😐) و منم کرم درونم فعال شود و در رو از جلو قفل کردم یعنی دیگه نمیتونه از دست شویی بیاد بیرون😈😂
بعد این کارم خیلیییی عادی از دست شویی اومدم بیرون و رفتم کنار جیمین نشستم هیه یا ع یاع یاع
خوب بچه ها امروز 2 تا پارت گذاشتم لطفا حمایت کنید اگه دوس داشتید و چیزی ات رو به کوک برسونم یا جیمین بگین لطفااااا 😁😁☺️☺️💜💜💜
۳.۷k
۲۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.