چون خدا دلتنگی اش گل کرد آدم آفرید

چون خدا دلتنگی اش گل کرد ، آدم آفرید
مثل من بسیار ، اما مثل تو کم آفرید

دست کم از من هزاران شاعر چشمان تو
دست بالا از تو یک تن در دو عالم آفرید

ریخت در پیمانه ام روز ازل از هرچه داشت
دید مقداری سرش خالیست ، پس غم آفرید

زشت و زیبا ، تلخ و شیرین ، تار و روشن ، خوب و بد
خواست ما سرگرم هم باشیم، درهم آفرید

من بد و زشتم ، تو اما خوب و زیبا، باز شکر
لااقل ما را برای هم نه، با هم آفرید

در هوای عشق ، من را خلق کرد، اما تو را
دید من هم عاشقی را دوست دارم، آفرید
دیدگاه ها (۳)

به نگاهی که مرا عاشق خود کرده, قسم بایدامشب به غزلهای نگاهت ...

از پیش من؟.... هرگز نرو، من بی تو تنها میشوم با حرف هر بیگان...

از راه دوری آمدم،آغوش خود را باز کنچرخی بزن دور و بَرَم،قدری...

روزهای بی خاطـــــــرهشبهای بلند و یاد تـــــــــــو.....خن...

_____»🥂«________»مین جی کلافه نفس اش را بیرون کشید و بیشتر ب...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت۱۱۰ (。☬⁠。⁠)⁩هان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط