شب هایی هست که دلم می گیرد. دوست دارم با تو صحبت بکنم. دو
شب هایی هست که دلم می گیرد. دوست دارم با تو صحبت بکنم. دوست دارم جوابم را بدهی. دوست دارم وقتی لا به لای این درخت ها قدم می زنم، و بوی کاج های تازه رسیده، فضا را پر کرده، تو کنارم باشی. دوست دارم پا به پای من تا آخر جاده را بیایی.
گاهی دوست دارم ببینمت. مثل گل های باغچه، مثل ستاره های آسمان امشب. اما نه. دوست دارم با تو صحبت بکنم. دوست دارم جوابم را بدهی. پس نه گل باش و نه ستاره. خودت باش. خود خودت. مهربان، صبور و بزرگ. اما جوابم را بده.
من از دلم می گویم. تو گوش کن. من از خودم می گویم تو باز هم گوش کن. من از هرچه گفتم تو گوش کن و بعد آرام در گوشم زمزمه کن. من کنارت هستم. از چیزی نترس. می دانی چقدر دلم این جمله را می خواهد؟ می دانی چقدر دلم حرف های تو را می خواهد؟ می دانم. می دانم کنارم هستی. می دانم حتی از رگ گردنم به من نزدیک تری. اما گاهی دوست دارم وقتی پا به پای من تمام مسیر را می آیی، رد پاهایت را روی ماسه های داغ می بینم.
گاهی دوست دارم میهمان خانه ام باشی. برایت چای بریزم و از مریضی بی بی بگویم. گاهی دوست دارم. حالا که به این جای حرف هایم رسیده ام، حس می کنم تو همین الان کنارم نشسته ای. همیشه دوست داشتم این احساس را. این حس خوبی که بعد از گریه پیدا می کنم اما من که گریه نکرده ام. بچه که بودم معلمم می گفت: این حس یعنی تو کنار منی. یعنی صدایم را می شنوی. و من باز هم با تو هم صحبت شده ام. چقدر شیرین است هم صحبتی با تو ای خدای تمام خوبی ها...
#رادیوهفت
گاهی دوست دارم ببینمت. مثل گل های باغچه، مثل ستاره های آسمان امشب. اما نه. دوست دارم با تو صحبت بکنم. دوست دارم جوابم را بدهی. پس نه گل باش و نه ستاره. خودت باش. خود خودت. مهربان، صبور و بزرگ. اما جوابم را بده.
من از دلم می گویم. تو گوش کن. من از خودم می گویم تو باز هم گوش کن. من از هرچه گفتم تو گوش کن و بعد آرام در گوشم زمزمه کن. من کنارت هستم. از چیزی نترس. می دانی چقدر دلم این جمله را می خواهد؟ می دانی چقدر دلم حرف های تو را می خواهد؟ می دانم. می دانم کنارم هستی. می دانم حتی از رگ گردنم به من نزدیک تری. اما گاهی دوست دارم وقتی پا به پای من تمام مسیر را می آیی، رد پاهایت را روی ماسه های داغ می بینم.
گاهی دوست دارم میهمان خانه ام باشی. برایت چای بریزم و از مریضی بی بی بگویم. گاهی دوست دارم. حالا که به این جای حرف هایم رسیده ام، حس می کنم تو همین الان کنارم نشسته ای. همیشه دوست داشتم این احساس را. این حس خوبی که بعد از گریه پیدا می کنم اما من که گریه نکرده ام. بچه که بودم معلمم می گفت: این حس یعنی تو کنار منی. یعنی صدایم را می شنوی. و من باز هم با تو هم صحبت شده ام. چقدر شیرین است هم صحبتی با تو ای خدای تمام خوبی ها...
#رادیوهفت
۱۱.۶k
۱۳ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.