اسم: دیدار 🍷
اسم: دیدار 🍷
p¹⁷
ا/ت: اما قرار ما فقط این بودش که من برات نقش دوست دخترتو بازی کنم
راوی:
تهیونگ یه قدم میرف جلو و ا/ت یه قدم نیرفت عقب که ا/ت به دیوار خورد و هر لحظه تهیونگ بهش نزدیک تر میشد که فاصله ی صورتاشون ۱۰ سانت فاصله داشت و ا/ت مثل لبو سرخ شده و بود و قلبش داشت تند تند میزد
تهیونگ سرشو اورد پایین تا صورتاشون هم اندازه باشه تا بتونه ا/ت رو بهتر ببینه
تهیونگ: یکی داره نگامون میکنه.
هیچی نگو و مقاومت نکن
ا/ت: یعنی چ.......
ویو تهیونگ:
قبل از اینکه بچسبونمش به دیوار دیدم یکی از خدمتکارا که جدید اومده داره یواشکی نگامون میکنه. فک نکنم برای فضولی خودش باشع
احتمالا برای بابام یا دشمنام کار میکنه بهتره همچی رو واقعی نشون بدم. خیلی خب خانوم کوچولو امیدوارم همکاری کنی
ویو ا/ت:
دیدم داره همینطوری با قدماش بهم نزدیک تر میشه که من چشبیدم به دیوار و فاصلمون ۱۰ سانت بود و مطمئن بودم سرخ شدم. قلبم خیلی تند میزد و من متوجه میشدم که به قلبم که از زیر لباسم میزد داشت نگاه میکرد و پوزخند میزد.
که یهو.........
p¹⁷
ا/ت: اما قرار ما فقط این بودش که من برات نقش دوست دخترتو بازی کنم
راوی:
تهیونگ یه قدم میرف جلو و ا/ت یه قدم نیرفت عقب که ا/ت به دیوار خورد و هر لحظه تهیونگ بهش نزدیک تر میشد که فاصله ی صورتاشون ۱۰ سانت فاصله داشت و ا/ت مثل لبو سرخ شده و بود و قلبش داشت تند تند میزد
تهیونگ سرشو اورد پایین تا صورتاشون هم اندازه باشه تا بتونه ا/ت رو بهتر ببینه
تهیونگ: یکی داره نگامون میکنه.
هیچی نگو و مقاومت نکن
ا/ت: یعنی چ.......
ویو تهیونگ:
قبل از اینکه بچسبونمش به دیوار دیدم یکی از خدمتکارا که جدید اومده داره یواشکی نگامون میکنه. فک نکنم برای فضولی خودش باشع
احتمالا برای بابام یا دشمنام کار میکنه بهتره همچی رو واقعی نشون بدم. خیلی خب خانوم کوچولو امیدوارم همکاری کنی
ویو ا/ت:
دیدم داره همینطوری با قدماش بهم نزدیک تر میشه که من چشبیدم به دیوار و فاصلمون ۱۰ سانت بود و مطمئن بودم سرخ شدم. قلبم خیلی تند میزد و من متوجه میشدم که به قلبم که از زیر لباسم میزد داشت نگاه میکرد و پوزخند میزد.
که یهو.........
۱۳.۶k
۰۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.