part

part:⁷³
________________________
سونا نامه. زو باز کزد و خوند

یونا: منتظرم باش ازت میگیرمش
تهیونگ: یعنی چی این کیه
یونا: نمیدونم

(۲هفته بعدم

تهیونگ "ساعت ۱۰ شب بود. داشتم از شرکت برمیگشتم خونه که یهو چندتا ماشین جلوم پیچیدن هرچی بوق میزدم نمیرفتم که یهو یه مرد با کت شلوار پیاده شد از سیگارش یه پوک گرفت و انداختش زمین سرشو گرفت بالا جونگکوک بود تعجب کردم دست راستشو اورد یالا و آدماش اومدن سمت ماشین در باز کزدن و پیاده کزدن منو


تهیونگ: چیکار میکنی دستتو بکش
جونگکوک: به به آقای کیم
تهیونگ: چی میخوای
جونگکوک: سوارش کت
تهیونگ: کجا متو میبرین ولم کنین

تهیونگ "چشمامو بستن دهنمو هم همینطور بعد چندمین چشامو باز کزدم یه جای مطروکه بود داشتم دور اطرافمو نگاه میگردم که جونگکوک رو دیدم

تهیونگ: چرا منو اوردی اینجا
جونگکوک: گفتم تو زندگی خیلی خوشبختی داری یکم هم از زندگی من تجربه کن
تهیونگ: درست بگو چی میخوای

جونگکوک نزدیک تهیونگ شد و با نفرت گفت

جونگکوک: هم جون تورو هم جون زنت

تهیونگ: کاری به اون نداشته باش
جونگکوک: اتفاقا طرف حساب اصلی من اونه
تهیونگ: منو بکش ولی به اون کاری نداشته باش
جونگکوک: نمیشه دیگه اینجوری حسابمون صاف نمیشه

ادامه دارد ...