part

part:⁷⁴
____________________________
تهیونگ: آلات مثلا میخوای انتقام بگیری
جونگکوک: مثلا نه واقعا
تهیونگ: پس فقط از من انتقام بگیر
جونگکوک: آفرین چه فداکار

(ویو خونه)
یونا" تو خونه بودم که یه پیام برام اومد سه لوکیشن بود نوشته بود بیا به این آدرس جون شوهرت در خطره براش توشتم شما بعد چند دقیقه جواب داد سوال نپرس فقط بیا رفتم لباسامو پوشیدم و رفتن سمت آدرس بعد ۱ ساعت رسیدم به جای مطروکه بود رفتم داخل ساختمان که یهو یه کیسه کشیدن رو سرم و بردم رو صندلی دستامو بستن کیسه رو برداشت که یهو با قیافه جونگکوک مواجه شدم زبونم بند اومده بود سرمو چرخوندم که تهیونگ رو دیدم



تهیونگ: مگه نگفتم کاری بهش نداشته باش
جونگکوک: دیز گفتی
تهیونگ: لطفا ولش کن بره
جونگکوک: عمرا *خنده*
یونا: چی میخوای از جونم بزاز بریم ولمون کن

جونگکوک: اوه بلاخره زبون باز مزدی *خنده* ... بیا یه مبارزه راه بندازیم من دستاتو باز میکنم اینقدر همو کتک. میزنیم تا یکیمون از پا بیوفته اکه تو باختی من هردوتون رو میکشم

تهیونگ: باشه
یونا: نه
تهیونگ: یونا!
یونا: تهیونگ لطفا نه قبول نکن
تهیونگ: نترس من میبرم
یونا: لطفا *بغض*
تهیونگ: آروم باش چیزی نیس ... خیلی خب بیا دستامو وا کن

تهیونگ دستای جونگکوک رو باز کرد و افتادن به جون هم

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۱۰)

part:⁷⁵___________□____________بعد چندمین تهیونگ ه افتاد زمی...

part:⁷⁶_____________________ لورا: چی واقعا؟پلیس: آره م خیلی...

part:⁷³________________________ سونا نامه. زو باز کزد و خون...

part:⁷²_______________________ یونا" نامه رو باز کزدم نوشته...

black flower(p,247)

عشق مافیایی p۸

خون آشام وحشی من_آخه چرا؟+نمی‌تونستم بگم خب _خجالت نکش خب ال...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط