فرشته کوچولو من
فرشته کوچولو من
پارت ۱۰۰
[ویو هارین]
ب.گ : خوش اومدی دخترم
هارین: ممنون
از بغلش در اومدم
که نگاهش به کیم افتاد
رفت جلو و بغلش کرد...
ب .گ : خوش اومدی پسرکم
کیم لبخندی زد
تهیونگ: ممنون پدربزرگ.
رفتیم و پشت یکی میز ها نشستیم
بابا بزرگ خیلی با لطافت رفتار می کرد
کیم خیلی مهربون تر رفتار می کرد
بعد از چند مین بابا بزرگ میز پر از غذاهای مورد علاقه کیم و من کرد
هارین: ممنون بابا بزرگ
من شروع کردم خوردن
کیم نمی خورد... حتماً نگران اندامش بهم بخوره
هارین: بخور دیگه
اونم شروع کرد خوردن
بعد از چند مین دیگه کیم یخش آب شد خیلی شیرین
تر رفتار می کرد
این لحظه قشنگی بود ؟ مطمئن
ولی چرا جونگ کوک الان نیست
عاشقشم هنوز اونم زیاد
ولی اون من نخواست
قطره اشکی از چشمم اومد که سریع پاکش کردم
خنده های شیرین و محبت که الان حکم فرما است
که مهمه
[ یک ماه بعد]
لباس هارین اسلاید دوم
پارت ۱۰۰
[ویو هارین]
ب.گ : خوش اومدی دخترم
هارین: ممنون
از بغلش در اومدم
که نگاهش به کیم افتاد
رفت جلو و بغلش کرد...
ب .گ : خوش اومدی پسرکم
کیم لبخندی زد
تهیونگ: ممنون پدربزرگ.
رفتیم و پشت یکی میز ها نشستیم
بابا بزرگ خیلی با لطافت رفتار می کرد
کیم خیلی مهربون تر رفتار می کرد
بعد از چند مین بابا بزرگ میز پر از غذاهای مورد علاقه کیم و من کرد
هارین: ممنون بابا بزرگ
من شروع کردم خوردن
کیم نمی خورد... حتماً نگران اندامش بهم بخوره
هارین: بخور دیگه
اونم شروع کرد خوردن
بعد از چند مین دیگه کیم یخش آب شد خیلی شیرین
تر رفتار می کرد
این لحظه قشنگی بود ؟ مطمئن
ولی چرا جونگ کوک الان نیست
عاشقشم هنوز اونم زیاد
ولی اون من نخواست
قطره اشکی از چشمم اومد که سریع پاکش کردم
خنده های شیرین و محبت که الان حکم فرما است
که مهمه
[ یک ماه بعد]
لباس هارین اسلاید دوم
- ۹.۳k
- ۰۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط