تکپارتی

#تکپارتی
#هیونجین
#استری_کیدز

*وقتی دوست بابات بود و...

هیون دوست بابات بود و تو خیلی ازش خوشت نمیومد دیشب بابات بهت گفت که امروز هیون میخواد از آلمان بیاد کره و توهم اهمیتی ندادی
صبح شده بود بیدار شدی رفتی حموم و روتین پوستیتو انجام دادی و یه هودی و شلوار پوشیدی و رفتی پایین که زنگ عمارت خورد
پدر مادرت دم در وایسادن پس توهم رفتی
هیون وارد شد
قد بلند شده بود خیلی تغییر کرده بود
البته اون فقط ۷ سال از بزرگ تر بود
+سلام
_ا.ت خودتی؟!چقدر بزرگ شدی تو دختر
+مرسی توهم خیلی دراز شدی
بعد اتاقشون بهش نشون دادم
ولی خدایی خوشگل شده بود
روش کراش زدم
رفتم تو اتاقم بعد موقع شتم رسید رفتم سر میز شام که همه بودن
نشستم داشتم غذا میخوردم که با حرفی که پدرم زد شوکه شدم و غذا تو گلوم پرید
÷دخترم من و مامانت خیلی کار دارم و به خاطر همین باید چند روز بریم ایتالیا و اگه نریم شرکت برشکسته میشه
بخاطر همین گفتیم هیون بیاد
بعد که غذا تو گلوم پرید مامانم گفت
=دختر خوبی چی شده آب بخور
+خوبم...خوبم..باشه کار دیگه ای نمیشه کرد
شب شده بود پدر و مادرم رفتن و من و هیون تنها موندیم
_راستی چند سالت بود؟!
+ایشش ۱۷
_اها...میگم میای بریم بار
+باشه
رفتم حاضر شدم آرایش کردم و خط چشم دارکی کشیدم و بعد هودیمو پوشیدم و یه شلوار بگ سنگشور کفش جردن پوشیدم و رفتم پایین
جوننن هیون چه خوشگل شده
_واوو کراش زدم
+مرسی بریم؟!
رفتیم سمت بار نشستیم روی صندلی خیلی نگاه های سنگینی حس میکردی که دقت کردی دیدی یه پسر مست داره نگات میکنه
به هیون گفتی میری دستشویی
رفتی دستشویی که پسره اومد
/خیلی خوشگلی بهتر نیست رو بدنت نقاشی های خوشگلی بکشم
+گوه نخور مرتیکه خر بگم دوست پسرم بیاد جرت بده خام تو سرت بدرد نخور خر
/اوه اوه قبلش باید زبونتو ببرم
داشت نزدیک میشد که هیون وارد شد و یه مشت تو پوزش زد
بعد کلی زدن دستمو محکم گرفت و برد انداختم تو ماشین
+هوی چته مشنگ
_ا.ت حرف نزن که برات بد میشه
هیچی نگفتم و رسیدیم خونه منو برد تو اتاق و محکم انداختم رو تخت و کتشو درآورد و انداخت رو مبل و اومد نزدیکم و گفت
_دیگه نمیتونم طاقت بیارم پس بدجوری توی دام من افتادی
(ادامش اسماته هرکی میخواد بگه تو پیوی بفرستم)

End😈💜
(نظرتون چیه از ته وکوک هم تکپارتی بزارم)
دیدگاه ها (۹۳)

#تکپارتی #هیونجین #استری_کیدز *وقتی میخوای از دستش فرار کنی ...

#تکپارتی #هیونجین #استری_کیدز *وقتی تصادف میکنه و ایست قلبی ...

SKZ 🦋💌

#تکپارتی#هان#استری کیدز *وقتی دعوا کردید و...دخترک روی کاناپ...

پارت بیستو یکمسلام بابا بابام:سلام خوشگل بابا خوبی ؟بیا شامت...

صبح با نور خورشید توی صورتم بیدار شدم رفتم سرویس بهداشتی و ک...

#سناریو#استری_کیدز #درخواستی#اسماتp2وقتی تحریک میشه وتوپریود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط