p6
p6
رو مبل بیدار شدم (هه هه منحرفا ما هنوز از این داستانا نداریم😂) دیدم کوک دیشب پتو تخت نداشتم منو گذاشت رو مبل خودش رفت تو اتاق جای من خوابید منم رفتم لباس پوشیدم بیدارش نکردم که امتحان این ترمو بیوفته (فرزندم مگه مرض داری😐) بعد دانشگاه رفتم خرید مواد غذایی گرفتم دستم داشت میشکست درو باز کرد یه جوری نگاه میکرد انگار میخواست همین الان بخوره منو
ج:سلام
کوک:تو دیوانه چرا منو بیدار نکردی امتحانو افتادم دختره خل مشنگ (باداد)
ج:اوی جای تشکرته ۲به همون دلیلی که من رو مبل بیدار شدم
کوک:واقعا ارزش من از امنتحانو داشت (با داد)
ج:اره با (خنده شیطانی رفت تو اتاق)
کوک:دختره چلغوز
ج:اوی جلوی دهنتو بگیر دیگه اینجا دبیرستان نیست همه درورت باشن (ایشون همون پسریه که پارت های قبل موقعا ناهار امذ پیش هانا) اونا همه الان دوست پسر دارن به تو احتیاج ندارن فهمیدی
کوک:اره. ببند گاله رو (زیر لب)
ج:چیزی گفتی
کوک:نه
ج:بهتره همینطور باشه وگرنه دکترا رو میارم بالا سرت
منم فردا امتحان داشتم ولی خوب برعکس بعضیا نشستم خوندم دو روز بود هیچی نخورده بودم
ج:اوی کله کدو چیزی پختی
کوک:نه
ج:خی مونه =مثل خرسه هستش
کوک:چی گفتی
ج:هیچی
گوشت خوک با رامیون میخوری
کوک:اگه خودت پبزی اره
ج:پوف اره خودم میپزنم اقا یه وقت ناناز نشی کار کنی
کوک:ببند لطفا
ج:نبندم چی میشه
کوک:خر عروس مورچه میشه
ج:هر هر هر بی مزه بیا امادس
سر میز نشستیم
ج:کوک چرا یک ظرف اوردی ما دوتاییم
کوک:جینهو رومانتیک تر نیست تو یه ظرف غذا بخوریم
ج:کوک ظرفا نشستی درسته
کوک:نشستم هانا😅
ج:بیا تو تو ظرف بخور من تو قابلمه میخورم خدایا منو از دست این بکش
روز به روز رابطه ما بهتر میشد
کوک:سلام
ج:سلام
کوک:جینهومیدونم مادوتاییم و باید اینجارو تقسیم کنیم ولی میشه من امشب مهمون دعوت کنم و تو
جینهو:نگو که من
کوک:اره
جینهو:چندنفرین😐😒
کوک:باتو هشت
جینهو:کوک خانواده دعوت کردی
کوک:نه بخدا دوستامن
مثل کوزت کار کردم از اونجا که ما خیلی صمیمی بودیم بهش گفتم
جینهو:کوک میشه مو مو بیای گیس کنی
کوک:اره اومدم
جینهو:کوک تو چه خوب مو گیس میکنی
کوک:از کسی که یه دختر بچه داره وه انتظاری داری
جینهو:په کو چرا من ندیدمش چندسالشه تو چندی مگه زنت کو
کوک:دو دقیقه ببند دارم موشو گیس میکنم😂
جینهو:😂
اماده شدیم کوک داشت یکم از مهمونا میگفت که زنگ خورد ۶ پسر اومدن تو سلام کردم منم رفتم تو اشپزخونه کیک چای بیارم که صدا شنیدم
جیهوپ:سلیقت خوبه ها شیطون
همه با این حرف خندیدن وقت شام شد نوشیدنی اوردم( نوشیدنی =🍷)واسه همه ریختم ولی واسه تهیونگ کم تر
تهیونگ:عم جینهو میشه یه سوال بپرسم
رو مبل بیدار شدم (هه هه منحرفا ما هنوز از این داستانا نداریم😂) دیدم کوک دیشب پتو تخت نداشتم منو گذاشت رو مبل خودش رفت تو اتاق جای من خوابید منم رفتم لباس پوشیدم بیدارش نکردم که امتحان این ترمو بیوفته (فرزندم مگه مرض داری😐) بعد دانشگاه رفتم خرید مواد غذایی گرفتم دستم داشت میشکست درو باز کرد یه جوری نگاه میکرد انگار میخواست همین الان بخوره منو
ج:سلام
کوک:تو دیوانه چرا منو بیدار نکردی امتحانو افتادم دختره خل مشنگ (باداد)
ج:اوی جای تشکرته ۲به همون دلیلی که من رو مبل بیدار شدم
کوک:واقعا ارزش من از امنتحانو داشت (با داد)
ج:اره با (خنده شیطانی رفت تو اتاق)
کوک:دختره چلغوز
ج:اوی جلوی دهنتو بگیر دیگه اینجا دبیرستان نیست همه درورت باشن (ایشون همون پسریه که پارت های قبل موقعا ناهار امذ پیش هانا) اونا همه الان دوست پسر دارن به تو احتیاج ندارن فهمیدی
کوک:اره. ببند گاله رو (زیر لب)
ج:چیزی گفتی
کوک:نه
ج:بهتره همینطور باشه وگرنه دکترا رو میارم بالا سرت
منم فردا امتحان داشتم ولی خوب برعکس بعضیا نشستم خوندم دو روز بود هیچی نخورده بودم
ج:اوی کله کدو چیزی پختی
کوک:نه
ج:خی مونه =مثل خرسه هستش
کوک:چی گفتی
ج:هیچی
گوشت خوک با رامیون میخوری
کوک:اگه خودت پبزی اره
ج:پوف اره خودم میپزنم اقا یه وقت ناناز نشی کار کنی
کوک:ببند لطفا
ج:نبندم چی میشه
کوک:خر عروس مورچه میشه
ج:هر هر هر بی مزه بیا امادس
سر میز نشستیم
ج:کوک چرا یک ظرف اوردی ما دوتاییم
کوک:جینهو رومانتیک تر نیست تو یه ظرف غذا بخوریم
ج:کوک ظرفا نشستی درسته
کوک:نشستم هانا😅
ج:بیا تو تو ظرف بخور من تو قابلمه میخورم خدایا منو از دست این بکش
روز به روز رابطه ما بهتر میشد
کوک:سلام
ج:سلام
کوک:جینهومیدونم مادوتاییم و باید اینجارو تقسیم کنیم ولی میشه من امشب مهمون دعوت کنم و تو
جینهو:نگو که من
کوک:اره
جینهو:چندنفرین😐😒
کوک:باتو هشت
جینهو:کوک خانواده دعوت کردی
کوک:نه بخدا دوستامن
مثل کوزت کار کردم از اونجا که ما خیلی صمیمی بودیم بهش گفتم
جینهو:کوک میشه مو مو بیای گیس کنی
کوک:اره اومدم
جینهو:کوک تو چه خوب مو گیس میکنی
کوک:از کسی که یه دختر بچه داره وه انتظاری داری
جینهو:په کو چرا من ندیدمش چندسالشه تو چندی مگه زنت کو
کوک:دو دقیقه ببند دارم موشو گیس میکنم😂
جینهو:😂
اماده شدیم کوک داشت یکم از مهمونا میگفت که زنگ خورد ۶ پسر اومدن تو سلام کردم منم رفتم تو اشپزخونه کیک چای بیارم که صدا شنیدم
جیهوپ:سلیقت خوبه ها شیطون
همه با این حرف خندیدن وقت شام شد نوشیدنی اوردم( نوشیدنی =🍷)واسه همه ریختم ولی واسه تهیونگ کم تر
تهیونگ:عم جینهو میشه یه سوال بپرسم
۳.۱k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.