فراتر از دوستی

فراتر از دوستی
پارت ۵
هوسوک رسوندتم خونه رفتم تو در خونه و از دور براش دست تکون دادم و رفتم داخل از پله رفتم بالا و در خونه رو باز کردم رفتم تو لباسامو عوض کردم و غذا درست کردم و میزو چیدم و غذامو خوردم و نشستم به اتفاقات امشب فک کردم همچی کسل کننده بود مخصوصا اونجا ک اون جن..ده بود ولی چقتی رفت فضا گرمو صمیمانه شد و احساس راحتی کردم
همونطور ک بهشون فکر میکرد ذهنش رفت طرف تهیونگ و با فکر کردن به اون لبخندی به لباش اومدو یاد اون روز تو بالکن افتاد
خاطرات:
_من ازت متنفر نیستم
+منم
_پس اگ از من بدت نمیاد چرا همیشه با نفرت نگاهم میکردی؟
+بیا بریم سر کلاس...
از خاطرات اومد بیرون
+وای من چرا بهش فکر میکنم عیش رفتم یه دوش مینی گرفتمو رفتم خودمو رو تخت ول کردم و خوابم برد
صبح با صدای زنگ گوشی از خواب نازم پریدم که متوجه شدم کمی دیرم شده سری با عجله کارامو کردم و بدون صبحانه رفتم پایین راننده منتظرم بود رفتم نشستمو راه افتادیم و‌ رسیدیم مدرسه وارد کلاس شدم دیدم تهیونگ و جیمینو هوسوکو هانا و زما برام دست تکون میدن رفتم پیششون
=دوست دختر قشنگم اومدم دنبالت گوشیتو جواب ندادی
+اومدع بودی در خونه؟
=اره پنج دقیقه پیش گفتم راهی نیست خونه هامون اومدم دیدم نیستی و جواب نمیدی
ا.ت دستشو سمت کیفش بردو متوجه شد گوشیش نیست
+واییی گوشیممم و جا گذاشتمممم(هول)
همه خنده ای زدن هوسوک با حالت دستش نشون میداد ک میخواد ا.ت رو ببره خونش تا گوشیشو برداره ولی تهیونگ از فرصت استفاده کرد و زود تر گفت
_ا.ت من میرسونمت تا خونت ک گوشیرو سری بگیری
+مرسیی چون فک کنم رانندم رفته...
_بیا برسونمت
دیدگاه ها (۱)

𝙱𝚕𝚘𝚘𝚍𝚢 𝚋𝚕𝚘𝚘𝚍𝙿𝟷𝟸+اره خلاصه ولی الان نمیدونم پدر ناد زندن یا ی...

ورپریده😞👍🏻BTS_ARMY_JIN_SUGA_J_HOPE_RM_JIMIN_V_JUNGKOOK #KIM_...

𝐔𝐧𝐚𝐭𝐭𝐚𝐢𝐧𝐚𝐛𝐥𝐞𝐏𝐚𝐫𝐭 2نفهمیدم چند وقته ک خشکم زده و از بابام خیل...

𝐔𝐧𝐚𝐭𝐭𝐚𝐢𝐧𝐛𝐥𝐞𝐏1خدمتکار. پرنسس لطفا ارام راه بروید+باشهخدمتکار....

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط