دیده بگشا تا ببینی درد این دل داده را

...

دیده بگشا تا ببینی درد این دل‌ داده را
قصد بوسیدن کناری بود ویاد یار رفته را

تانباشی سرد وبیمارم دراین گرداب عشق
چشم دنیا‌بین خود واکن بخوان‌افسانه را

بال و پر بشکسته‌ام دل آتشین از هجر تو
روی بنما درشبم همراه باش این خسته را

چون‌همین‌پاییز بارانی‌است چشم عاشقی
در تب هجرانت ای معشوق ، مانده راه را

زندگی یک‌قصه تلخ‌است باید بود و رفت
خوش‌تومی‌دانی‌غزل‌های‌برایت‌خوانده را

ای‌دریغ این پای‌لنگان در تب دیدار توست
ترک عشق‌کردی ولی‌جویم خیال خفته را

قصه‌از ماه‌هست و آب ودست‌های گرم تو
دیده بگشا تا ببینی درد این دل‌ داده را
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
دیدگاه ها (۱۴)

...شکسته دلی به راه معشوقه چیست عشقمقصدتویی‌و‌معماست‌عاشقی‌چ...

...نقش‌عشقی‌که‌کشیدی دل‌من ویران کرد حس پاییزی این عشق ،...

...عمریست که به شوق تو غزل‌ها سروده‌ایم باعشق نقش کرده‌ ...

...من آن حادثه غریبم برای چشم مست تورقیب‌ثانیه‌های‌مانده‌ازع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط