{غیر ممکن}
{غیر ممکن}
P23
+:گمشو اونور مردیکه لجن!(با ناموس من درست حرف بزن ک*ن بریده🔪)
_:اخ اخ، ترسیدم یه وخت نخوریم؟
+:حالا دیدی خوردم!
_:پاشو، پاشو! خودتو لوس نکن، بیا بریم حموم!
+:خودت تنهایی برو من نمیام!بدون من اونجا خوش میگذره!
_:خب دیگه، من نمیخوام خوش بگذرونم!
+:چرا میخوای! خیلی خوبشم میخوای!
_:ببند اون چاه، چی نه ینی،دهنتو!
+:اگه میتونی منو بگیر!
گیول شروع کرد به تکون خوردن تا فرار کنه ولی کوک اونو با یه دستش که دور کمر گیول بود نگه داشته بود.
_:حالا بگو ببینم، چجوری فرار میکنی که من بگیرمت؟
+:عییییی، ولم کننننن!
_:خودت گفتی منو بگیر!
کوک دست گیولو کشید برد توی حموم و گیولو به دیوار تکیه داد و بهش چسبید. (گرفتین دیگه؟)
_:فرار کن، حالا میتونی فرار کنی!
+:چرا که نه، فرار میکنم!
گیول خواست از زیر کوک بره بیرون ولی کوک سریع زانوشو گذاشت کنار لگن گیول و گیول نتونست از اونور بره، گیول از اونور ینی سمت راست رفت ولی کوک دوباره زانوشو گذاشت کنار لگن گیول.
+:چرا نمیزاری برم؟؟
_:چون دوست ندارم بری،خودت میدونی چی می خوام!
+:من اون چیزیو که تو میخوای نمیخوام!
کوک شیر ابو باز کرد و بدنشو چسبوند به گیول، گیول تکون تکون میخورد اما هرچی برای فرار سعی میکرد بدناشون بیشتر بهم میخورد و گیول نا امید میشد.
کوک با دستاش بین گردنو فک گیول رو گرفت و اورد بالا.
_:شاید یکم اذیتت کرده باشم، ولی بدون من همیشه عاشقتم!
گیول شروع کرد به سرخ شدن،قشنگ میتونستی تپش قلب گیول رو حس کنی، تند میزد، بدجوری!
+:من گوشم از این شایعه ها زیاده!
_:بیخیال دارم صدای تپش قلبتو میشنوم و صورت سرختو میبینم!
+:م.. م.. منکه قلبم نمی تپه!
_:به من نمیشه دروغ گفت عزیزم!
+:خواهیم دید!
کوک صورتشو برد نزدیک صورت گیول و لبشو عمیق بوسید....(خودتون میدونید چی میشه دیگه)
(پرش به سه ساعت بعد)
_:هی، خبری از خانوم و اقای لی نیست، چند بار بهت گفتم بهشون زنگ بزن!
°:قربان، اخه گوشیشون قطعه جواب نمیدن.
_:که اینطور!
کوک ویو:
دارم کم کم نگرانشون میشم نکنه اتفاقی براشون افتاده باشه؟!(غیر ممکن)ـع!
+:کوک، حالت خوبه؟نگران چیزی هستی؟
دلم نمیخواد اون منو بد ببینه ممکنه درموردم اشتباه فکر کنه، فکر کنه ادم ضعیفیم.صورتشو جمع کردن لبخند زد.
_:نه، کی من؟ من نگران شم؟
+:هعی، منکه میدونستم تو مثل حیوونی و دل نداری!(حیوون ننته!🔪)
_:به من بی احترامی میکنی؟
+:اره!
_:مثل اینکه هنوز نفهمیدی من کیم؟من....
لایک:»
کامنت:»
P23
+:گمشو اونور مردیکه لجن!(با ناموس من درست حرف بزن ک*ن بریده🔪)
_:اخ اخ، ترسیدم یه وخت نخوریم؟
+:حالا دیدی خوردم!
_:پاشو، پاشو! خودتو لوس نکن، بیا بریم حموم!
+:خودت تنهایی برو من نمیام!بدون من اونجا خوش میگذره!
_:خب دیگه، من نمیخوام خوش بگذرونم!
+:چرا میخوای! خیلی خوبشم میخوای!
_:ببند اون چاه، چی نه ینی،دهنتو!
+:اگه میتونی منو بگیر!
گیول شروع کرد به تکون خوردن تا فرار کنه ولی کوک اونو با یه دستش که دور کمر گیول بود نگه داشته بود.
_:حالا بگو ببینم، چجوری فرار میکنی که من بگیرمت؟
+:عییییی، ولم کننننن!
_:خودت گفتی منو بگیر!
کوک دست گیولو کشید برد توی حموم و گیولو به دیوار تکیه داد و بهش چسبید. (گرفتین دیگه؟)
_:فرار کن، حالا میتونی فرار کنی!
+:چرا که نه، فرار میکنم!
گیول خواست از زیر کوک بره بیرون ولی کوک سریع زانوشو گذاشت کنار لگن گیول و گیول نتونست از اونور بره، گیول از اونور ینی سمت راست رفت ولی کوک دوباره زانوشو گذاشت کنار لگن گیول.
+:چرا نمیزاری برم؟؟
_:چون دوست ندارم بری،خودت میدونی چی می خوام!
+:من اون چیزیو که تو میخوای نمیخوام!
کوک شیر ابو باز کرد و بدنشو چسبوند به گیول، گیول تکون تکون میخورد اما هرچی برای فرار سعی میکرد بدناشون بیشتر بهم میخورد و گیول نا امید میشد.
کوک با دستاش بین گردنو فک گیول رو گرفت و اورد بالا.
_:شاید یکم اذیتت کرده باشم، ولی بدون من همیشه عاشقتم!
گیول شروع کرد به سرخ شدن،قشنگ میتونستی تپش قلب گیول رو حس کنی، تند میزد، بدجوری!
+:من گوشم از این شایعه ها زیاده!
_:بیخیال دارم صدای تپش قلبتو میشنوم و صورت سرختو میبینم!
+:م.. م.. منکه قلبم نمی تپه!
_:به من نمیشه دروغ گفت عزیزم!
+:خواهیم دید!
کوک صورتشو برد نزدیک صورت گیول و لبشو عمیق بوسید....(خودتون میدونید چی میشه دیگه)
(پرش به سه ساعت بعد)
_:هی، خبری از خانوم و اقای لی نیست، چند بار بهت گفتم بهشون زنگ بزن!
°:قربان، اخه گوشیشون قطعه جواب نمیدن.
_:که اینطور!
کوک ویو:
دارم کم کم نگرانشون میشم نکنه اتفاقی براشون افتاده باشه؟!(غیر ممکن)ـع!
+:کوک، حالت خوبه؟نگران چیزی هستی؟
دلم نمیخواد اون منو بد ببینه ممکنه درموردم اشتباه فکر کنه، فکر کنه ادم ضعیفیم.صورتشو جمع کردن لبخند زد.
_:نه، کی من؟ من نگران شم؟
+:هعی، منکه میدونستم تو مثل حیوونی و دل نداری!(حیوون ننته!🔪)
_:به من بی احترامی میکنی؟
+:اره!
_:مثل اینکه هنوز نفهمیدی من کیم؟من....
لایک:»
کامنت:»
۹.۴k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.