«عشق پولی پارت۴۰»
«عشق پولی پارت۴۰»
همتون خیلی معذب بودین رفتی تو اتاقت و با خواهرت یکم حرف زدین و ناهارم خوردین و داشت شب میشد خواهرتو تو اتاق خوابوندی و خودتم رفتی بخوابی ک اصلا خوابت نبرد و رفتی از اتاق بیرون قدم زدی همجا تاریک بود رفتی لب پنجره و داشتی ستاره هارو نگاه میکردی ک ی صدایی اوند هیلی ترسیدی میخواستی بری پیش هیوت باهاش حرف بزنی ولی بخاطر اون کار جیمین نمیتونستی ک هی صدا بیشتر شد صدای تق تق و قدم زدن میومد خیلی ترسیده بودی و ی گلدون برداشتی
ویو جیمین
خوابم نمیومد داشتم کتاب میخوندم ک تشنم شد رفتم اب بخورم هوا تاریک بود و داشت چشمام. سنگین میشد واسه ی همین نخواستم ک لامپارو روشن کنم و دیدم ی صداهایی شنیدم و ب سمت صداها رفتم ک یهو سکوت همه جارو گرفت و صداهای نفس یکی رو شنیدم و سری لامپو روشن کردم دیدم ا.تس
_ا.ا.ت.....
ک یهو با گلدون زد تو سرم و گلدون خیلیی محکم بود و شکست چشمام سیاهی رفت
ویو ا.ت
یهو دیدم لامپ روشن شد و خیلی ترسیدم و با گلدون زدم توسرش و تازه فهمیدم جیمینه(خسته نباشی)و جیمین بیهوس شدو افتاد روم و خیلی سنگین بودپ ب زور روی پاهام وایسادم
همتون خیلی معذب بودین رفتی تو اتاقت و با خواهرت یکم حرف زدین و ناهارم خوردین و داشت شب میشد خواهرتو تو اتاق خوابوندی و خودتم رفتی بخوابی ک اصلا خوابت نبرد و رفتی از اتاق بیرون قدم زدی همجا تاریک بود رفتی لب پنجره و داشتی ستاره هارو نگاه میکردی ک ی صدایی اوند هیلی ترسیدی میخواستی بری پیش هیوت باهاش حرف بزنی ولی بخاطر اون کار جیمین نمیتونستی ک هی صدا بیشتر شد صدای تق تق و قدم زدن میومد خیلی ترسیده بودی و ی گلدون برداشتی
ویو جیمین
خوابم نمیومد داشتم کتاب میخوندم ک تشنم شد رفتم اب بخورم هوا تاریک بود و داشت چشمام. سنگین میشد واسه ی همین نخواستم ک لامپارو روشن کنم و دیدم ی صداهایی شنیدم و ب سمت صداها رفتم ک یهو سکوت همه جارو گرفت و صداهای نفس یکی رو شنیدم و سری لامپو روشن کردم دیدم ا.تس
_ا.ا.ت.....
ک یهو با گلدون زد تو سرم و گلدون خیلیی محکم بود و شکست چشمام سیاهی رفت
ویو ا.ت
یهو دیدم لامپ روشن شد و خیلی ترسیدم و با گلدون زدم توسرش و تازه فهمیدم جیمینه(خسته نباشی)و جیمین بیهوس شدو افتاد روم و خیلی سنگین بودپ ب زور روی پاهام وایسادم
۳.۸k
۰۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.