عشق مشکی
عشق مشکی
P4
از زبان ا.ت:
بازم یه روز خسته کننده دیگه رو باید شروع کنم
برای همون یه تیپ ساده سفید صورتی زدم و بدون آرایش فقط کرم زدم سوار متورم شدم و به سمت رستوران حرکت کردم
خیلی گاز میدادم بعد چند مین رسیدم رفتم داخل
-سلام مایکی
¥مایکی:سلام ا.ت بدو این سفارش هارو ببر به این آدرس
۵تا پیتزا داد بهم منم بستمشون به متور ادرسو ازش گرفتم شروع کردم به رانندگی
بعد چند مین رسیدم پیاده شدم
دره خونه رو زدم
یه خانومی درو باز کرد سفارش هارو بهش دادم
خانومه گفت دخترم گردنت چی شده منم بهش گفتم چیزی نیست پیرزنه سری تکون داد و پولو داد منم از گرفتم و سوار متور شدم پیش به سوی صدتا سفارش بعدی پوف
از زبان تهیونگ:
دیشب کلی بهش فکر کردم باید موقت با ا.ت ازدواج کنم بعد که طلسمم شکسته شد ازش طلاق میگرم
به ا.د زنگ زدم و گفتم بیاد اینجا چون باید بهش توضیح بدم
رفتم تو سالن که زنگ در زده شد رفتم درو باز کردم ا.د بود
اومد لبامو بوسید یهو اخمام رفت توی هم
+ا.د چند بار بهت گفتم آنقدر لباس باز نپوش با دامن نیا؟
$ا.د:واسه ددیم اینا رو پوشیدم
+معلومه باید برای من بپوشی ولی چرا تو مسیر راه؟تنبیه میخوای؟
$ا.د:ببخشید ددی تکرار نمیشه دیگه
با اخم سری تکون دادم
+ا.د گفتم بیای اینجا تا یه چیز مهمیو بهت بگم بیبی
$ا.د:جونم تهیونگ بگو
+قول بده عصبی نشی داد و هوارم نکنی؟
$ا.د:قول میدم ته بگو عشقم داری نگرانم میکنیا
+دنیل میخواد طلسممو بشکنه
ا.د بغلم کرد دستاشو انداخت دور گردنم و لبامو بوسید منم کمرشو گرفتم و بیشتر بوسیدمش
P4
از زبان ا.ت:
بازم یه روز خسته کننده دیگه رو باید شروع کنم
برای همون یه تیپ ساده سفید صورتی زدم و بدون آرایش فقط کرم زدم سوار متورم شدم و به سمت رستوران حرکت کردم
خیلی گاز میدادم بعد چند مین رسیدم رفتم داخل
-سلام مایکی
¥مایکی:سلام ا.ت بدو این سفارش هارو ببر به این آدرس
۵تا پیتزا داد بهم منم بستمشون به متور ادرسو ازش گرفتم شروع کردم به رانندگی
بعد چند مین رسیدم پیاده شدم
دره خونه رو زدم
یه خانومی درو باز کرد سفارش هارو بهش دادم
خانومه گفت دخترم گردنت چی شده منم بهش گفتم چیزی نیست پیرزنه سری تکون داد و پولو داد منم از گرفتم و سوار متور شدم پیش به سوی صدتا سفارش بعدی پوف
از زبان تهیونگ:
دیشب کلی بهش فکر کردم باید موقت با ا.ت ازدواج کنم بعد که طلسمم شکسته شد ازش طلاق میگرم
به ا.د زنگ زدم و گفتم بیاد اینجا چون باید بهش توضیح بدم
رفتم تو سالن که زنگ در زده شد رفتم درو باز کردم ا.د بود
اومد لبامو بوسید یهو اخمام رفت توی هم
+ا.د چند بار بهت گفتم آنقدر لباس باز نپوش با دامن نیا؟
$ا.د:واسه ددیم اینا رو پوشیدم
+معلومه باید برای من بپوشی ولی چرا تو مسیر راه؟تنبیه میخوای؟
$ا.د:ببخشید ددی تکرار نمیشه دیگه
با اخم سری تکون دادم
+ا.د گفتم بیای اینجا تا یه چیز مهمیو بهت بگم بیبی
$ا.د:جونم تهیونگ بگو
+قول بده عصبی نشی داد و هوارم نکنی؟
$ا.د:قول میدم ته بگو عشقم داری نگرانم میکنیا
+دنیل میخواد طلسممو بشکنه
ا.د بغلم کرد دستاشو انداخت دور گردنم و لبامو بوسید منم کمرشو گرفتم و بیشتر بوسیدمش
۱۰.۶k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.