آسمان
آسمان....
تو چرا اینگونه شعله میکشی و فریاد میزنی؟!
چرا ناله میکنی و اشک میریزی!؟
مگر توهم مانند من عاشقی و مست!؟
تو چرا دلتنگی!؟
من دلتنگ اویم که اینگونه میگریم!؟
تو دلتنگ کیستی که مانند منی!؟
آرام باش....
اگر او هم تورا بخواهد خودش خواهد آمد!
حتی به در کنارت بودن در خواب هم راضی ام!
فقط باش!
حتی برای چند ثانیه!
تو بیا من زمان را نگه میدارم!
تو بیا من چشمان روزگار را میبندم!
تو فقط بیا!
بیا و مثل همیشه اشک را از روی گونه هایم پاک کن!
بیا!
تو چرا اینگونه شعله میکشی و فریاد میزنی؟!
چرا ناله میکنی و اشک میریزی!؟
مگر توهم مانند من عاشقی و مست!؟
تو چرا دلتنگی!؟
من دلتنگ اویم که اینگونه میگریم!؟
تو دلتنگ کیستی که مانند منی!؟
آرام باش....
اگر او هم تورا بخواهد خودش خواهد آمد!
حتی به در کنارت بودن در خواب هم راضی ام!
فقط باش!
حتی برای چند ثانیه!
تو بیا من زمان را نگه میدارم!
تو بیا من چشمان روزگار را میبندم!
تو فقط بیا!
بیا و مثل همیشه اشک را از روی گونه هایم پاک کن!
بیا!
- ۴۳۲
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط