❥ 𖨥 شکجه ی عشق ❥ 𖨥
❥ 𖨥 شکجه ی عشق ❥ 𖨥
part ¹⁹
+وارد جایی شدیم ک بیشتر شبیه انبار بود و اونجا هم پر بادیگارد بود
×بیا دنبالم
+رفتم دنبال کوک
×این اسلحه اس اولش خودم بهت یاد میدم چند بار ولی بقیش با خودت تا آخر امروز باید توی تیر اندازی حرفه ای بشی
+یاا ی روز خیلی زیاده
یهو دستمو گذاشتم جلو دهنم
+ببخشید
×دیگ تکرار نشه(جدی اخم)....بیا اینجا
+کوک اسلحه رو داد دستم و مشغول آموزش دادن بهم شد.....
پرش زمانی به یک هفته بعد
ویو میسو
یک هفته گذشته و من کاملا آماده ی اینم ک جزوی از مافیا بشم توی این یک هفته روی تیراندازیم دفاع شخصیم و حتی کوک زورم کرد تا چند تا آدم بکشم تا حرفه ای شم خلاصه ک دهنم رسما سرویس شد دیگ تاحالا هم نزدیک بود ک دوبار کلا اخراجم کنه ولی خب موفق تشد امروز آخر هفته بود و نمیرفتیم سرکار.....
کوک خواب بود بزور از بقلش بیرون اومدم و رفتم ی دوش ۳۰ مینی گرفتم وقتی اومدم بیرون دیدم یکی یهو منو چسبوند به دیوار....
+هین(ترسیده)
×ک بدون من رفتی حموم اره؟
+خب خواب بودی دلم نیومد بیدارت کنم
×تو هنوز ددیتو نمیشناسی وقتی ک من خواب خواب هم باشم تو انگشتتم تکون بدی من بیدار میشم چه برسه به اینکه خودتو بزور از بقلم در اوردی
+ببخشید خب نمیدونستم
×نخیرم همینجوری نمیبخشم
+ببخش دیگ(کیوت)
×اخیی کیوت من
رفتم و ی مک عمیق از لباش گرفتم
×چونکه شب برات برنامه چیدم تنبیه نمیشی وگرنه خوب تنبیهت میکردم
+چه برنامه ای چیدی؟(تعجب)
×لیتل گرلم قراره به عنوان مافیا شروع به کار کنه نیاز به جشن نداره هوم؟
+ولی آخه...
×آخه نداره برو لباس مناسب بپوش میکاپ آرتیست ها قراره بیان آمادت کنن بیب
+مرسی کوک دوست دارم
×ولی من عاشقتم خانم کوچولو
+قدمو بلند کردم و زاویه فکشو بوسیدم
+دور اون زاویه فک جذابت بگردم
×منم دور اون دور گشتنات بگردم
+(خنده)برم فعلا لباس بپوشم
×باشه برو....فقط بیب
+جانم؟
×حواست باشه شب کار بدی نکنی
+وا چه کاری مثلا؟
×کلی گفتم
+باشه فعلا من برم حاضر شم
پرش زمانی به شب
ویو میسو
به خودم توی آینه قدی نگاه میکردم واقعا خیلی خوشگل شده بودم امشب شبیه ملکه های مافیا شده بودم آرایش و لباس دارکی هم ک داشتم جذاب ترم میکرد یقه ی لباسم مثل همیشه جوری بود ک سینه هام معلوم نمیشد چونکه کوک از این جور لباسا متنفره و منم جرعت در افتادن باهاش رو ندارم ولی پایینش دامنش از وسط باز بود عطرمو برداشتم زدم.....
یهو دستی روی کمرم حس کردم برگشتم دیدم کوکه
×اگ فک میکردم انقد قراره خوشگل و خوردنی بشی خودم ارایشت میکردم
+اون موقع هم خوشگل میشدم بازم(خنده)
×معلومه مگ به زیبایی بیبی من شکی داری خانم جئون هوم؟
+نه من همچین جسارتی ندارم آقای جئون
×خوبه(خنده)
گردنبند رو در آوردم و بستم به گردنش به همراه گوشواره و انگشتر و دستبندش
×اینم کادوی ددیت به عنوان شروع کارت البته کادوی اصلی شبه
+متشکرم جونگ کوک خان از کادوی شبتون ولی من نمیپذیرمش
×منم متاسفم ولی دست خودت نیس پذیرش کادو
+یا خدا دوباره باید پنگوئنی راه برم نمیخواممم
×(خنده)
+خیلی خب دیگ بریم پایین مستر جئون خوشتیپ
×البته لیدی.....فقط
+جان؟
×حتی برای تبریک هم شده دلم نمیخواد با هیچ مردی دست بدی بیب فقط از کنارشون رد میشی و توی خوردن مشروب هم زیاده روی نمیکنی و...
+و؟
×از کنار من هم تکون نمیخوری کلا دستت باید توی دست من باشه
+عشقم ی شبه این همه حساسیت نیاز نیست
×(نگاه ترسناک)
+باشه حالا اونجوری نگام نکن
×بیا بریم
ویو میسو
دستمو دور دست کوک حلقه کردم و از اتاق اومدیم بیرون....
از پله ها اومدیم پایین همه شروع کردن به دست زدن....
همه ی مردا میخواستن باهام دست بدن ولی طبق گفته ی کوک من جرعت دست دادن با هیچ کدومشون رو نداشتم....
بعد از اینکه با همه سلام علیک کردیم رفتیم نشستیم ی جا و دی جی شروع کرد به آهنگ گذاشتن و همه رفتن رقصیدن گارسون برامون مشروب آورد
+اجازه هست مستر جئون؟
×البته لیدی
+لبخندی زدم کوک واسم لیوانمو پر کرد و باهم خوردیم.....
همینجوری نشسته بودیم و مشغول حرف زدن بودیم ک یهو ی مرده اومد نزدیکمون
/سلام آقای جئون
[خدایی این پارت خیلی طولانیه دیگ....
حمایت یادتون نره🤍:)]
part ¹⁹
+وارد جایی شدیم ک بیشتر شبیه انبار بود و اونجا هم پر بادیگارد بود
×بیا دنبالم
+رفتم دنبال کوک
×این اسلحه اس اولش خودم بهت یاد میدم چند بار ولی بقیش با خودت تا آخر امروز باید توی تیر اندازی حرفه ای بشی
+یاا ی روز خیلی زیاده
یهو دستمو گذاشتم جلو دهنم
+ببخشید
×دیگ تکرار نشه(جدی اخم)....بیا اینجا
+کوک اسلحه رو داد دستم و مشغول آموزش دادن بهم شد.....
پرش زمانی به یک هفته بعد
ویو میسو
یک هفته گذشته و من کاملا آماده ی اینم ک جزوی از مافیا بشم توی این یک هفته روی تیراندازیم دفاع شخصیم و حتی کوک زورم کرد تا چند تا آدم بکشم تا حرفه ای شم خلاصه ک دهنم رسما سرویس شد دیگ تاحالا هم نزدیک بود ک دوبار کلا اخراجم کنه ولی خب موفق تشد امروز آخر هفته بود و نمیرفتیم سرکار.....
کوک خواب بود بزور از بقلش بیرون اومدم و رفتم ی دوش ۳۰ مینی گرفتم وقتی اومدم بیرون دیدم یکی یهو منو چسبوند به دیوار....
+هین(ترسیده)
×ک بدون من رفتی حموم اره؟
+خب خواب بودی دلم نیومد بیدارت کنم
×تو هنوز ددیتو نمیشناسی وقتی ک من خواب خواب هم باشم تو انگشتتم تکون بدی من بیدار میشم چه برسه به اینکه خودتو بزور از بقلم در اوردی
+ببخشید خب نمیدونستم
×نخیرم همینجوری نمیبخشم
+ببخش دیگ(کیوت)
×اخیی کیوت من
رفتم و ی مک عمیق از لباش گرفتم
×چونکه شب برات برنامه چیدم تنبیه نمیشی وگرنه خوب تنبیهت میکردم
+چه برنامه ای چیدی؟(تعجب)
×لیتل گرلم قراره به عنوان مافیا شروع به کار کنه نیاز به جشن نداره هوم؟
+ولی آخه...
×آخه نداره برو لباس مناسب بپوش میکاپ آرتیست ها قراره بیان آمادت کنن بیب
+مرسی کوک دوست دارم
×ولی من عاشقتم خانم کوچولو
+قدمو بلند کردم و زاویه فکشو بوسیدم
+دور اون زاویه فک جذابت بگردم
×منم دور اون دور گشتنات بگردم
+(خنده)برم فعلا لباس بپوشم
×باشه برو....فقط بیب
+جانم؟
×حواست باشه شب کار بدی نکنی
+وا چه کاری مثلا؟
×کلی گفتم
+باشه فعلا من برم حاضر شم
پرش زمانی به شب
ویو میسو
به خودم توی آینه قدی نگاه میکردم واقعا خیلی خوشگل شده بودم امشب شبیه ملکه های مافیا شده بودم آرایش و لباس دارکی هم ک داشتم جذاب ترم میکرد یقه ی لباسم مثل همیشه جوری بود ک سینه هام معلوم نمیشد چونکه کوک از این جور لباسا متنفره و منم جرعت در افتادن باهاش رو ندارم ولی پایینش دامنش از وسط باز بود عطرمو برداشتم زدم.....
یهو دستی روی کمرم حس کردم برگشتم دیدم کوکه
×اگ فک میکردم انقد قراره خوشگل و خوردنی بشی خودم ارایشت میکردم
+اون موقع هم خوشگل میشدم بازم(خنده)
×معلومه مگ به زیبایی بیبی من شکی داری خانم جئون هوم؟
+نه من همچین جسارتی ندارم آقای جئون
×خوبه(خنده)
گردنبند رو در آوردم و بستم به گردنش به همراه گوشواره و انگشتر و دستبندش
×اینم کادوی ددیت به عنوان شروع کارت البته کادوی اصلی شبه
+متشکرم جونگ کوک خان از کادوی شبتون ولی من نمیپذیرمش
×منم متاسفم ولی دست خودت نیس پذیرش کادو
+یا خدا دوباره باید پنگوئنی راه برم نمیخواممم
×(خنده)
+خیلی خب دیگ بریم پایین مستر جئون خوشتیپ
×البته لیدی.....فقط
+جان؟
×حتی برای تبریک هم شده دلم نمیخواد با هیچ مردی دست بدی بیب فقط از کنارشون رد میشی و توی خوردن مشروب هم زیاده روی نمیکنی و...
+و؟
×از کنار من هم تکون نمیخوری کلا دستت باید توی دست من باشه
+عشقم ی شبه این همه حساسیت نیاز نیست
×(نگاه ترسناک)
+باشه حالا اونجوری نگام نکن
×بیا بریم
ویو میسو
دستمو دور دست کوک حلقه کردم و از اتاق اومدیم بیرون....
از پله ها اومدیم پایین همه شروع کردن به دست زدن....
همه ی مردا میخواستن باهام دست بدن ولی طبق گفته ی کوک من جرعت دست دادن با هیچ کدومشون رو نداشتم....
بعد از اینکه با همه سلام علیک کردیم رفتیم نشستیم ی جا و دی جی شروع کرد به آهنگ گذاشتن و همه رفتن رقصیدن گارسون برامون مشروب آورد
+اجازه هست مستر جئون؟
×البته لیدی
+لبخندی زدم کوک واسم لیوانمو پر کرد و باهم خوردیم.....
همینجوری نشسته بودیم و مشغول حرف زدن بودیم ک یهو ی مرده اومد نزدیکمون
/سلام آقای جئون
[خدایی این پارت خیلی طولانیه دیگ....
حمایت یادتون نره🤍:)]
۴۴.۶k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.