vimin
Part 12 🖤
سرشو آروم بالا آورد که دید ماشین دقیقا دم پرتگاه وایستاده
+او...اوه نهه جیمین ...پارک
وقتی دید جیمین جوابشو نمیده سرشو برگردوند که دید چشاش بستس و سرشو به پنجره تکیه داده
+ توی این وضعیت چه وقت خوابه
با اعصابانیت و اعصاب خوردی گفت دستشو آروم سمت جیمین دارز کرد که ماشین لق خورد چون در وضعیت بدی قرار داشتن نصفی از ماشین رو هوا و نصف دیگش رو زمین و اگه تهیونگ پیاده میشد سمتی که جیمین نشسته بود سنگینی میکرد و ماشین تا ته ته دره پرت میشد
با خودش فکر کرد شاید بیهوشی چیزی شده شایدم بهش شوک وارد شده یا سرش ضربه دیده
آروم طوری که ماشین تکون خوره به سمت جیمین خم شد و بطری که تو در سمت شاگرد بود و برداشت درش و باز کرد و کمی از اون و رو صورت جیمین پاشید
+ هی پارک جیمینننننن
با دادی که زد و آبی که پاشیده بود بیدار نشد برای همین ایندفعه تمام بطری آب و رو سرش خالی کرد که با نفس عمیقی سر جاش نشست که باعث شد ماشین لق بدی بخوره و به سمت دره متمایل بشه
+ ه...هیییی آروم باش اوکی ؟؟؟
- ا...این...ج...جا چه خبره ؟؟
بخاطر آبی که رو سرش خالی شده بود تو شک بود برای همین لکنت گرفته بود
+ وقتی ماشین چرخ زده سمت دره ایست کرده و سمتی که تو نشستی تقریبا رو هواس
اوه نه این بدترین خبر برای جیمین میتونست باشه چون اون از ارتفاع وحشت داشت آروم به بیرون از پنجره نگاه کرده که باعث شده چشاش سیاهی بره و سرش گیج
+ اگر من پیاده بشم ماشین سنگینی میکنه و ترو باخودش میبره پایین پس تو باید از در سمت پیاده بشی فهمیدی ؟؟
جیمین تند تند سرشو به معنی فهمیدن به بالا و پایین تکون داد
+ خب حالا خیلی آروم بیا سمت من باشه ؟؟
نفس عمیقی کشید و گفت..
- ب...باشه
+ خب بیا
آروم سمت تهیونگ خم شد که ته دستاشو گرفت و یواش یواش اونو سمت خودش کشید جیمینم خودشو بلند کرد و رو پاهای تیهونگ نشست از این برخورد یهو صورتش گل انداخته بود
+ خب حالا خیلی آروم پاتو بلند کن بزار اینور منم در و باز میکنم
جیمین به حرفش گوش داد و پاهاشو آروم بلند کرد و بین پاهای تهیونگ گذاشت
تهیونگ در تلاش برای باز کردن در بود ولی در از شانس برشون قفل کرده بود نفسشو با صدا بیرون داد و نگاهشو سمت جیمین که رو پاش نشسته بود برگردوند که با لبای پفکی و صورتیش روبه رو شد...
continues ✌️
هاهاااا فعلا بمونین تو خماری
درس دارم🤠
سرشو آروم بالا آورد که دید ماشین دقیقا دم پرتگاه وایستاده
+او...اوه نهه جیمین ...پارک
وقتی دید جیمین جوابشو نمیده سرشو برگردوند که دید چشاش بستس و سرشو به پنجره تکیه داده
+ توی این وضعیت چه وقت خوابه
با اعصابانیت و اعصاب خوردی گفت دستشو آروم سمت جیمین دارز کرد که ماشین لق خورد چون در وضعیت بدی قرار داشتن نصفی از ماشین رو هوا و نصف دیگش رو زمین و اگه تهیونگ پیاده میشد سمتی که جیمین نشسته بود سنگینی میکرد و ماشین تا ته ته دره پرت میشد
با خودش فکر کرد شاید بیهوشی چیزی شده شایدم بهش شوک وارد شده یا سرش ضربه دیده
آروم طوری که ماشین تکون خوره به سمت جیمین خم شد و بطری که تو در سمت شاگرد بود و برداشت درش و باز کرد و کمی از اون و رو صورت جیمین پاشید
+ هی پارک جیمینننننن
با دادی که زد و آبی که پاشیده بود بیدار نشد برای همین ایندفعه تمام بطری آب و رو سرش خالی کرد که با نفس عمیقی سر جاش نشست که باعث شد ماشین لق بدی بخوره و به سمت دره متمایل بشه
+ ه...هیییی آروم باش اوکی ؟؟؟
- ا...این...ج...جا چه خبره ؟؟
بخاطر آبی که رو سرش خالی شده بود تو شک بود برای همین لکنت گرفته بود
+ وقتی ماشین چرخ زده سمت دره ایست کرده و سمتی که تو نشستی تقریبا رو هواس
اوه نه این بدترین خبر برای جیمین میتونست باشه چون اون از ارتفاع وحشت داشت آروم به بیرون از پنجره نگاه کرده که باعث شده چشاش سیاهی بره و سرش گیج
+ اگر من پیاده بشم ماشین سنگینی میکنه و ترو باخودش میبره پایین پس تو باید از در سمت پیاده بشی فهمیدی ؟؟
جیمین تند تند سرشو به معنی فهمیدن به بالا و پایین تکون داد
+ خب حالا خیلی آروم بیا سمت من باشه ؟؟
نفس عمیقی کشید و گفت..
- ب...باشه
+ خب بیا
آروم سمت تهیونگ خم شد که ته دستاشو گرفت و یواش یواش اونو سمت خودش کشید جیمینم خودشو بلند کرد و رو پاهای تیهونگ نشست از این برخورد یهو صورتش گل انداخته بود
+ خب حالا خیلی آروم پاتو بلند کن بزار اینور منم در و باز میکنم
جیمین به حرفش گوش داد و پاهاشو آروم بلند کرد و بین پاهای تهیونگ گذاشت
تهیونگ در تلاش برای باز کردن در بود ولی در از شانس برشون قفل کرده بود نفسشو با صدا بیرون داد و نگاهشو سمت جیمین که رو پاش نشسته بود برگردوند که با لبای پفکی و صورتیش روبه رو شد...
continues ✌️
هاهاااا فعلا بمونین تو خماری
درس دارم🤠
۴.۴k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.