ریچارت کاپوشچینسکی یکی از افسانههای روایت مستند و ناداس

ریچارت کاپوشچینسکی یکی از افسانه‌های روایتِ مستند و ناداستان است. هر چه از او خوانده‌ام حظِ مطلق بوده و در نوعِ خود بی‌نظیر. چه جستارهای‌اش در کتابِ «قاره‌ی سیاه»، چه روایت‌اش از ایرانِ دمِ انقلاب یعنی «شاهنشاه»، چه کتابِ تکرارنشدنی‌اش یعنی «امپراتور». این لهستانی جان‌سخت که شاهد ده.ها انقلاب، کودتا، نسل‌کُشی، ترورها و کُشتارها و البته زنده‌گی مردمان در تمامِ جهان بود در این کتاب‌اش بیش از پیش من را غافل‌گیر کرد. «هم‌سفر با هِرودوت» اثری‌ست خاص. او به عنوانِ روزنامه‌نگاری جوان در دهه‌ی پنجاه به هند فرستاده می‌شود و دبیرش کتابِ «تواریخِ» هرودوت را که تازهدبه لهستانی درآمده به او هدیه می‌دهد. کتابِ اولین تاریخ‌نگار بشر. از این به بعد او در بسیاری سفرهای‌اش روایت‌های هرودوت را می‌خواند و استادانه آن‌ها را متصل می‌کند به شهرها و کشورهایی که برای کار خبری به آن‌جا رفته. خطِ روایی اصلی هم روایت‌های هرودوت از کوروش کبیر، داریوش اول و خشایارشاه است. او در میانِ جنگِ داخلی اتیوپی مشغول خواندن نبردِ داریوش با یونانیان است، یا در چینِ متصلب و بسته‌ی اواخر دهه‌ی پنجاهِ میلادی قصه‌ی فتوح کوروش را می‌خواند. ناگهان خود را با کتاب هرودوت به تهرانِ ملتهب از تظاهرات می‌رساند و به شیراز می‌رود. در تخت‌جمشید هیچ‌کس نیست و او مشغول تماشای بقایای امپراتوری هخامنشی‌ست حینِ طلوع آفتاب. مدام از خود درباره‌ی اهمیت روایتِ شخصی تاریخ می‌پرسد؟ وسط الجزیره‌ی بعد کودتای آرام می‌فهمد مدیترانه‌ای که او به تماشای‌اش ایستاده همان دریایی‌ست که نخستین پرسش‌ها را برای تاریخ‌نگار یونانی ساخت و آن وقت از اهمیت حافظه می‌گوید، این‌که باید رخ‌دادها را ثبت کرد تا گذشته نتواند خلاص شود. و به زعم او هرودوت این را فهمید چون در زمانه‌ی او مفهوم آینده و البته فردیت چندان وجود نداشت. کاپوشچینسکی با همین نگاه اتفاق‌ها را روایت می‌کند. برای ساختن هراس کشتار در کنگو سراغ راننده‌ی اتوبوسی می‌رود که فقط دو کلمه بلد است. «پروبلم»، «نوپروبلم». و این دو کلمه از زبان اوست که جان کاپوشچینسکی را حفظ می‌کند و روایت‌گرِ میزان اضطراب است.‌ او مدام به هرودوت بازمی‌گردد و درنهایت رویارویی با تاریخ. نبرد میان ایران و یونان و گاه قصه‌ی یک خرگوش که باعث می‌شود داریوش از نبرد با اقوامِ غیرمتمدن سکاها منصرف شود. به زعمِ او کشفِ روح تاریخ درکِ همان خرگوش است که بین دو سپاه برای خود می‌دویده است. کاپوشچینسکی در این کتاب در سفر به سفر می‌رود و خواننده را میخ‌کوبِ روایت‌اش می‌کند. کتاب ترجمه‌ی بسیار خوبی دارد و طرحِ جلد بسیار بدی...
دیدگاه ها (۶۱)

شاه‌کاری برای تمامِ فصول. مگر می‌شود «یو.اس.ای» را در چند کل...

قصه‌ی دختران قوچان... دیروز بود که در گپ و گفتی یاد کردیم از...

این کلماتِ آخر رومن گاری از زمانی که اول‌بار خواندم‌شان در ذ...

بنگرید به ایوب که تا انتهای رنج رفت و بازگشت. این روزها برای...

دعای معجزه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط