ناگهان حس گرمی بین پاهام احساس کردم .تاریخو نگاه کردم دید
ناگهان حس گرمی بین پاهام احساس کردم .تاریخو نگاه کردم دیدم تف تاریخ پریودیمه خیلی تند رفتم تو اتاق برداشتم پد و گذاشتم و آمدم سر شام نشستم آروم با احتیاط شروع کردم به غذا خوردن
تهیونگ:نظرتون چیه به مناسبت آمدن ات به بی تی اس شب آبجو ویسکی بزنیم.؟
ات:من نمیتونم بخورم .
جیمین:چرا..؟
ات:ااممم .....
کوک:شاید دوست نداره اذیتش نکنید
ات:لبخند*
داشتم میز و جمع میکردم که کوک آمد کمکم و باهم جمع کردیم آمدم پیشبند و ببندم که کوک گفت من میخوام ظرفارو بشورم
ات:خوب تو بشور من آب میکشم
کوک:نه برو بشین .
ات:ممنونم هیونگ
کوک:منو هیونگ صدا نزن منو کوک صدا بزن
ات:اوکی نمیدونستم ناراحت میشی
آمدم نسشتم یکم فیلم دیدم خسته بودم پاشدم برم که
نامجون:کجا میری نمیشینی باهاشون فیلم ببینی؟
ات:یکم خستم اگه میتونم میخوام برم بخوابم میشه..؟
نامجون:اره حتما
ات: شب بخیر اعضا
رفتم تو اتاق مسکن خوردم و لم دادم و با گوشیم ور رفتم کوک آمد تو اتاق و آروم نزدیکم شد و نشست بغلم
کوک:.......
ببخشید یکم دیر شد
شرطی😂👌
۸لایک
۸کامنت
تهیونگ:نظرتون چیه به مناسبت آمدن ات به بی تی اس شب آبجو ویسکی بزنیم.؟
ات:من نمیتونم بخورم .
جیمین:چرا..؟
ات:ااممم .....
کوک:شاید دوست نداره اذیتش نکنید
ات:لبخند*
داشتم میز و جمع میکردم که کوک آمد کمکم و باهم جمع کردیم آمدم پیشبند و ببندم که کوک گفت من میخوام ظرفارو بشورم
ات:خوب تو بشور من آب میکشم
کوک:نه برو بشین .
ات:ممنونم هیونگ
کوک:منو هیونگ صدا نزن منو کوک صدا بزن
ات:اوکی نمیدونستم ناراحت میشی
آمدم نسشتم یکم فیلم دیدم خسته بودم پاشدم برم که
نامجون:کجا میری نمیشینی باهاشون فیلم ببینی؟
ات:یکم خستم اگه میتونم میخوام برم بخوابم میشه..؟
نامجون:اره حتما
ات: شب بخیر اعضا
رفتم تو اتاق مسکن خوردم و لم دادم و با گوشیم ور رفتم کوک آمد تو اتاق و آروم نزدیکم شد و نشست بغلم
کوک:.......
ببخشید یکم دیر شد
شرطی😂👌
۸لایک
۸کامنت
۶.۸k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.