هیچ جز یاد تو رویای دلاویزم نیست

هیچ جز یاد تو رویای دلاویزم نیست
هیچ جز نام تو حرف طرب انگیزم نیست

عشق می‌ورزم و می سوزم و فریادم نه
دوست می دارم و می خواهم و پرهیزم نیست

نور می‌بینم و می‌رویم و میبالم شاد
شاخه میگسترم و بیم ز پاییزم نیست

تا به گیتی دل از مهر لبریزم هست
کار با هستی از دغدغه لبریزم نیست

بخت آن را که شبی پاک تر از باد سحر
با تو ای غنچه نشکفته بیامیزم نیست

تو به دادم برس ای عشق که با این همه شوق
چاره جز آنکه به آغوش تو بگریزم نیست

#فریدون_مشیری

#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

بعضی دعاها عجیب به دل می شینه…!خداوندا:نه آنقدر پاکم که مرا ...

باطبیعت مهربان باشیم...#خاصترین

خستـه ام از زنـدگی امـا جوانی میکنمدفتـرم را می گشایم شعرخوا...

یک شب بگیر از من امانم رابا بوسه بشکن استخوانم راوقتی که در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط