وقتی یواشکی میری بار و ساعت ۳برمیگردی خونه
وقتی یواشکی میری بار و ساعت ۳برمیگردی خونه
چان: چشم روشن از این ورا
کدوم قبرستونی بودی با این لباس(دااااد میکشه)
لینو: مقاومت نکن قرار نیس زیاد دردت بیاد بیب
چانگبین: من قراره کلی بیداری به خاطر خانم بکشم مگه نه؟
برو تو اتاق(عربده)
هان: ببین ات اون روی سگ منو دراوردی
-ببخشید ها..ن کاری نکردم فقط پیش دوستم بودم بخدا
هان: امشب رو هم با منی اماده باش.... زود
هیونجین: خیلی آروم میاد دم گوشت و میگه خوشگذشت؟ و بعدش دیگه..... با افکارتون تنهاتون میزارم
فلیکس: مث لینو
سونگمین: وقتی میای خونه چند دقیقه ساکته ولی یهو خنده های عصبی میزنه و یه طور ترسناک نگات میکنه آروم آروم میاد سمتت و میگه بیبی حاضری وقت بگذرونیم
ای ان:نه بابا جسارتتو برم من، کجا بودی عزیزکم
چان: چشم روشن از این ورا
کدوم قبرستونی بودی با این لباس(دااااد میکشه)
لینو: مقاومت نکن قرار نیس زیاد دردت بیاد بیب
چانگبین: من قراره کلی بیداری به خاطر خانم بکشم مگه نه؟
برو تو اتاق(عربده)
هان: ببین ات اون روی سگ منو دراوردی
-ببخشید ها..ن کاری نکردم فقط پیش دوستم بودم بخدا
هان: امشب رو هم با منی اماده باش.... زود
هیونجین: خیلی آروم میاد دم گوشت و میگه خوشگذشت؟ و بعدش دیگه..... با افکارتون تنهاتون میزارم
فلیکس: مث لینو
سونگمین: وقتی میای خونه چند دقیقه ساکته ولی یهو خنده های عصبی میزنه و یه طور ترسناک نگات میکنه آروم آروم میاد سمتت و میگه بیبی حاضری وقت بگذرونیم
ای ان:نه بابا جسارتتو برم من، کجا بودی عزیزکم
۱۳.۱k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.