وقتی به عنوان خواهرسالش چاقو میخوری پارت آخر

•وقتی به عنوان خواهر14سالش چاقو میخوری• پارت4 (آخر)~🌻
🦅 #جی 🦅

_ا/تتت صدامو میشنوییی؟
با دیدن بسته شدن چشمات سریع تو رو تو بغلش گرفت و با چشمای پر از اشک و دستای لرزیده سعی کرد به امبولانس زنگ بزنه..
_اخه..چط..چطوری..چطوری این..ا..اتفاق...افتاد؟

سعی میکرد توی مدتی که امبولانس میرسه جلوی خونریزیت رو بگیره ولی کاری از دستش برنمیومد..
تو این مدت جی یه لحظه هم ازت چشم بر نمیداشت حتی وقتی تو رو روی تخت به سمت بیمارستان میبردن فقط بهت خیره شده بود و با تمام وجودش اشک میریخت
همش خودش رو سرزنش میکرد و گریه هاش لحظه به لحظه شدت میافت

چند دقیقه بعد: جی خیلی درمونده به دیوار بیمارستان تکیه داده بود و فقط به اتاق عمل خیره شده بود..
بقیه پسرا هم الان پیشش بودن و سعی میکردن به جی دلداری بدن درحالی که خودشون هم خیلی ناراحت بودن..
با باز شدن اتاق عمل و بیرون اومدن دکتر، همه به سمت دکتر هجوم بردن
جی با صدای لرزیده و حالت پریشون گفت: _ا..ا/ت..چ..چطو..چطوره؟

چشمای همه ی پسرا رو لبای دکتر قفل شده بود که دکتر گفت: خوشبختانه جای نگرانی نیست چون سریع به بیمارستان اوردین الان حالش خوبه و چند ساعت بعد به هوش میاد..

#سناریو #انهایپن #سناریو_انهایپن #سناریو_انهایپن #سناریو_جی
#Enhypen
دیدگاه ها (۱)

•وقتی بهت سیلی زدن و تو باهاشون قهری•💜 #بی_تی_اس 💜 (درخوا...

•وقتی بهشون میگی بهت نیاز دارم•💜 #بی_تی_اس 💜 (درخواستی)ن...

•وقتی به عنوان خواهر14سالش چاقو میخوری• پارت3~🌻🦅 #جی 🦅 یه مر...

•وقتی به عنوان خواهر14سالش چاقو میخوری• پارت 2~🌻🦅 #جی 🦅داشتی...

³⁷فردا شبنویسندهجونگکوک که دستش کاملاً بسته شده بود، آماده ر...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

پارت ۸۸ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط