پارت (²)
پارت (²)
جیهوپ بود اومد
میسو: معلوم هست تا الان کجایی؟؟
جیهوپ: مگه به تو ربطی داره فک پیش لیا بودم
میسو: من که میدونم نبودی پس چرا دیر اومدی ؟؟
جیهوپ: به تو ربطی نداره
میسو از این حرف جیهوپ ناراحت شد بغضش گرفت سری رفت تو اتاق درم بست
جیهوپ کتشو انداخت رو مبل و روش ولو شو
میسو: شب ساعت ۲ بود با ی کابوس از خواب پریدم ی جیغی کشیدم ی کابوس وحشتناکی بود
جیهوپ ویو:/
خوابم نمیبرد بدون میسو
درسته من اشتباه کردم ولی اونم زیادی گیر داد
ساعت ۲ بود هنوز نخوابیده بودم یهو صدای رعد و برق اومد نمیدونم میسو که میترسه چجوری خوابیده میخواستم برم پیشش ولی نمیشد باید تنبیه میشد ولی نگرانش بودم یهو ی صدای جیغی اومد سری رفتم ببینم چی شده
رفتم تو اتاق دیدم میسو داره گریه میکنه
میسو: هق هق هق
جیهوپ: چیزی نیس عشقم من پیشتم*بغلش کرد*
میسو فقط داشت گریه میکرد
جیهوپ: اروم باش عشقم اروم باش چیزی نیس من پیشتم
میسو یزره اروم شده بود
جیهوپ: میخوای برام تعریف کنی که ی خوابی دیدی؟؟
میسو با این حرف جیهوپ باز گریش شدید تر شد
جیهوپ میسو رو بیشتر به خودش فشرد و گفت:ببخشید ببخشید اشتباه کردن ولش کن فراموشش کن
میسو داشت گریه میکرد که گفت: چرا چرا منو بغل نکردی که بخوابم همش تقصیر توعه هق هق
جیهوپ: ببخشید عشقم عاره تقصیر منه باید پیشت میموندم منو میبخشی؟؟
میسو: اول تو بگو من اشتباه کردم منو ببخش ی
باشه؟؟
جیهوپ: باشه باشه دیگه فراموشش کن
بیا بخوابیم
جیهوپ دراز کشید و میسورم بغل خودش خوابوند
میسو: حتی اگه باهام قهر هم بودی باید بغلم کنی
جیهوپ: باشه عشقم بگیر بخواب
منم همیشه به بغلت احتیاج دارم*زمزمه*
پایان🖇🫂❤
جیهوپ بود اومد
میسو: معلوم هست تا الان کجایی؟؟
جیهوپ: مگه به تو ربطی داره فک پیش لیا بودم
میسو: من که میدونم نبودی پس چرا دیر اومدی ؟؟
جیهوپ: به تو ربطی نداره
میسو از این حرف جیهوپ ناراحت شد بغضش گرفت سری رفت تو اتاق درم بست
جیهوپ کتشو انداخت رو مبل و روش ولو شو
میسو: شب ساعت ۲ بود با ی کابوس از خواب پریدم ی جیغی کشیدم ی کابوس وحشتناکی بود
جیهوپ ویو:/
خوابم نمیبرد بدون میسو
درسته من اشتباه کردم ولی اونم زیادی گیر داد
ساعت ۲ بود هنوز نخوابیده بودم یهو صدای رعد و برق اومد نمیدونم میسو که میترسه چجوری خوابیده میخواستم برم پیشش ولی نمیشد باید تنبیه میشد ولی نگرانش بودم یهو ی صدای جیغی اومد سری رفتم ببینم چی شده
رفتم تو اتاق دیدم میسو داره گریه میکنه
میسو: هق هق هق
جیهوپ: چیزی نیس عشقم من پیشتم*بغلش کرد*
میسو فقط داشت گریه میکرد
جیهوپ: اروم باش عشقم اروم باش چیزی نیس من پیشتم
میسو یزره اروم شده بود
جیهوپ: میخوای برام تعریف کنی که ی خوابی دیدی؟؟
میسو با این حرف جیهوپ باز گریش شدید تر شد
جیهوپ میسو رو بیشتر به خودش فشرد و گفت:ببخشید ببخشید اشتباه کردن ولش کن فراموشش کن
میسو داشت گریه میکرد که گفت: چرا چرا منو بغل نکردی که بخوابم همش تقصیر توعه هق هق
جیهوپ: ببخشید عشقم عاره تقصیر منه باید پیشت میموندم منو میبخشی؟؟
میسو: اول تو بگو من اشتباه کردم منو ببخش ی
باشه؟؟
جیهوپ: باشه باشه دیگه فراموشش کن
بیا بخوابیم
جیهوپ دراز کشید و میسورم بغل خودش خوابوند
میسو: حتی اگه باهام قهر هم بودی باید بغلم کنی
جیهوپ: باشه عشقم بگیر بخواب
منم همیشه به بغلت احتیاج دارم*زمزمه*
پایان🖇🫂❤
۹۹.۰k
۲۰ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.