وقتی بهش بی محلی میکرد

وقتی بهش بی محلی میکرد
(دوستان مین‌هو اسم پسره*گفتم که اشتباه نشه🤣*)
یونا ویو:/
اخیشششششششش اینم تموم شد
یونا:خسته شدم درحد چی الان حوصله هیچیو ندارم برم خونه فقط بگیرم بخوام
گوشیمو ی نگاه کردم اوه اوه ساعت ۹ بود حتما الان مین‌هو اومده
ولش کن اون که میدونه من کار دارم
منو مین هو هر کدوم ی شرکت داریم شرکتی که من مدیرش هستم پدرم بهم داره مین هو گفت بیا با هم کار کنیم منم قبول کردم من شرکت مدلینگ دارم مین هو هم شرکت لباس و اینا با هم همکاری داریم ولی من این روزا سرم شلوغ تره
مین هو ویو:/
یونا چرا نیومد اهههههههه هر روز کارم همینه بیام خونه میبینم نیس فق وقت خواب میاد خونه انگار منی وجود ندارم
چراااااا من هر روز بخاطر اون ساعت ۷ از سر کار میام ولی اون انگار ن انگار
وقتی اومد باید باهاش صحبت کنم
تو فکرم خودم که صدای زنگ در اومد فک کنم خودشه یونا
درو باز کردم دیدم یوناس
یونا: سلام*سرد*
مین هو: سلام .... چرا اینقدر دیر کردی ؟؟ البته کار ی امروزتم نیس هر روز اینجوری ای
یونا: مین‌هو ولموکن خیلی خستم کاری به کارم نداشته باش
مین‌هو : کاریت نداشتم که اینجوری شدی(جمله همه مادرای ایرانی🤣🤣)
یونا: اههههههههه ی امروزو بس کن فردا باهم حرف میزنیم فردا من تعطیلم مفصل راجبش صحبت میکنیم فعلا گرسنمه میرم یچیزی بخورم
مین‌هو خیلی ناراحت شد رفت تو اتاق درم بست
یونا ویو:/
میدونم مین‌هو  ناراحت شد ولی چ کنم خب کارم زیاده خسته میشم
شاممو خوردم رفتم تو اتاق دیدم مین‌هو ..
دیدگاه ها (۸)

ادامه مین‌هو پتو رو رو خودش کشیده تا سرش فک کنم ازم نارحته(ف...

وقتی بارداره و...پارت(¹) با سیلی که به صورتش خورد از اتاق او...

سلامی دوباره به همه این دوستم فیک مینویسه بخونیدشو حمایتش کن...

پارت (²) جیهوپ بود اومدمیسو: معلوم هست تا الان کجایی؟؟جیهوپ:...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

شوهر دو روزه. پارت۸0

𝗜𝗺𝗽𝗼𝘀𝘀𝗶𝗯𝗹𝗲 𝗳𝗮𝘁𝗲' 𝘀𝗲𝗮𝘀𝗼𝗻:𝟮𝗣𝗮𝗿𝘁:𝟭𝟭....چند ماه بعد...روزها همین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط