بخاطر نقص قوانین پاک شده بود دوباره گذاشتم.
سناریو استری کیدز وقتی عضو نهمی p4
وقتی چشاشو باز کردم دیدم لخ. تم و هیچی تنم نیست بجز شورت کوتاه و سوتین و دیدم دورم پر از مرده فقط جیغ میزدم و چشام پر از اشک شده بود. تا اینکه یه مرد اومد بهمراه دوتا بادیگارد و اشاره کرد تا منو بزنن
یکی شون اومد دستمو گرفت و بقیه هم شروع کردن زدن با آهن و چوب
خیلی درد داشت و گریه میکردم و التماس میکردم که تموم کنن
ساعت 12 شب بود. گلوم و لبام خشک بود کل بدنم خونی و کبود بود.
صدای هیچکسی رو نمیشنیدم و فقط درد حس میکردم.
وقتی چشاشو باز کردم دیدم لخ. تم و هیچی تنم نیست بجز شورت کوتاه و سوتین و دیدم دورم پر از مرده فقط جیغ میزدم و چشام پر از اشک شده بود. تا اینکه یه مرد اومد بهمراه دوتا بادیگارد و اشاره کرد تا منو بزنن
یکی شون اومد دستمو گرفت و بقیه هم شروع کردن زدن با آهن و چوب
خیلی درد داشت و گریه میکردم و التماس میکردم که تموم کنن
ساعت 12 شب بود. گلوم و لبام خشک بود کل بدنم خونی و کبود بود.
صدای هیچکسی رو نمیشنیدم و فقط درد حس میکردم.
- ۳.۰k
- ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط