بخاطر نقص قوانین پاک شده بود دوباره گذاشتم.

سناریو استری کیدز وقتی عضو نهمی p4
وقتی چشاشو باز کردم دیدم لخ. تم و هیچی تنم نیست بجز شورت کوتاه و سوتین و دیدم دورم پر از مرده فقط جیغ میزدم و چشام پر از اشک شده بود. تا اینکه یه مرد اومد بهمراه دوتا بادیگارد و اشاره کرد تا منو بزنن
یکی شون اومد دستمو گرفت و بقیه هم شروع کردن زدن با آهن و چوب
خیلی درد داشت و گریه میکردم و التماس میکردم که تموم کنن
ساعت 12 شب بود. گلوم و لبام خشک بود کل بدنم خونی و کبود بود.
صدای هیچکسی رو نمیشنیدم و فقط درد حس میکردم.
دیدگاه ها (۰)

سناریو فیلیکسP1امروز پنجمین سالگرد ازدواج منو فیلیکس هست قرا...

سناریو فیلیکسP2تو راه بودیم و داشتیم می‌رفتیم که یه کامیون خ...

-بخوان که «دختر»از رنج هایش قوی تر است...!برای قهرمانای آسمو...

سناریو وقتی سرما خوردی [ P2]تا اینکه اومد و من و دیدرنگم پری...

اسلاید اول لباس رزیو اسلاید دوم کفش رزیame: Heart lostPart:①...

P7🍯یک ماه بعد//writer: در خونه باز شد و جیمین با چشمای که به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط