قاتل عشق 🩸🖤

قاتل عشق 🩸🖤
پارت ۱۶



ویو جنی تقریبا از هوش رفته بودم که یه سطل آب یخ روم خالی شد به قدری سرد بود
که نفسم برید درسته من مافیام اما قبل از ایم من رشته ام علوم تجربی بوده پس خیلی چیز ها رو به راحتی
تشخیص میدادم در لحظه نفسم قطع و دمای بدنم پایین اومد و نبضم خیلی ضعیف بود
بااین وضعیت قطعا کارم به ایست قلبی
کشیده می‌شد( یه چیزی از خودم نوشتم معلوم نیست همچین علائمی مال ایست قلبی هست یا نه 😐😑😂😂)

خیلی میترسیدم کاری از دستم برنمی اومد نمیتونستم تکون بخورم😰خدایا خودت نجاتم بده😨😰(انگار خدا قراره از آسمون واست دست بلند کنه نجاتت بده نه عزیزم عشق حقیقیت اینجاس یاع یاع 😌😌😎😎😂😂)



شوگا ویو


خیلی عصبی بودم دست خودم نبود نمیدونستم چیکارکنم انقدر ضربه زده بود ( منحرف ها اعلام حضور کنن😁🤐)
کا از درد بیهوش شد ولی روش یه سطل آب سرد ریختمممم ( میخواستی دختره رو شهید کنی؟؟)
شوگا : تو ببند
(چشم ارباب گگگگگگگگگگگگ😁)

شوگا : هوی هرزه هوی بلند شووووو ( تیکه بلند شو رو بلند داد میزنه میگه )