همونجور که مرغ سوخاری تو دستم بود یه گاز بزرگ زد بهش
همونجور که مرغ سوخاری تو دستم بود یه گاز بزرگ زد بهش
@ دهنی بود
&مهم نیست
خواستم برم اونور که دو تا دستاشو کنار سرم گذاشتم
@لطفا برک اونور
&چرا لکنت گرفتی
داشت میومد نزدیکم
آب دهنمو قورت دادم
فاصله صورتمون نیم سانت بود
@این کلر ما درست نیست
&برام مهم نیست
لباشو گذاشت رو لبام واقعا لباش حس خوبی داشت
همراهیش کردم
(۲مین بعد)
خودمو کشیدم عقب
&لعنتی لبات خیلی خوشمزست
@ من دیگه میرم بخوابم
&تو هم خوشت اومد
@ نه
&پس چرا همراهیم کردی؟
به دیوار تکیه داد و بهم زل زد
@ ام چون حس خوبی داشت
&😏خوب بخوابی
شوگا رفت بالا قلبم یه جور میزد
منم رفتم با فکر کردن به کیس شوگا
لبخندی رو لبم نشست
(۱۲ظهر از دید شوگا)
هیچوقت باور نمیکردم یه دختره بتونه گرایشم رو تغیر بده
رفتم دوش گرفتم یه لباس پوشیدم و رفتم پایین
جیمین داشت به گلا آب میداد
رزا هم کتاب میخوند
دستمو رو شونه رزا گذاشتم و به جیمین نگاه کردم
@ جیمیننن
زود دستمو برداشتم
#چیشده
@ من بستنی میخوام😊
&لعنتی (زیر لب)
@ دهنی بود
&مهم نیست
خواستم برم اونور که دو تا دستاشو کنار سرم گذاشتم
@لطفا برک اونور
&چرا لکنت گرفتی
داشت میومد نزدیکم
آب دهنمو قورت دادم
فاصله صورتمون نیم سانت بود
@این کلر ما درست نیست
&برام مهم نیست
لباشو گذاشت رو لبام واقعا لباش حس خوبی داشت
همراهیش کردم
(۲مین بعد)
خودمو کشیدم عقب
&لعنتی لبات خیلی خوشمزست
@ من دیگه میرم بخوابم
&تو هم خوشت اومد
@ نه
&پس چرا همراهیم کردی؟
به دیوار تکیه داد و بهم زل زد
@ ام چون حس خوبی داشت
&😏خوب بخوابی
شوگا رفت بالا قلبم یه جور میزد
منم رفتم با فکر کردن به کیس شوگا
لبخندی رو لبم نشست
(۱۲ظهر از دید شوگا)
هیچوقت باور نمیکردم یه دختره بتونه گرایشم رو تغیر بده
رفتم دوش گرفتم یه لباس پوشیدم و رفتم پایین
جیمین داشت به گلا آب میداد
رزا هم کتاب میخوند
دستمو رو شونه رزا گذاشتم و به جیمین نگاه کردم
@ جیمیننن
زود دستمو برداشتم
#چیشده
@ من بستنی میخوام😊
&لعنتی (زیر لب)
۸.۶k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.