اما باید یه چیزی بخوری

&اما باید یه چیزی بخوری
@ کیمچی با رامیون
#من درست میکنم
& منم فیلم پیدا می‌کنم
شوگا غذا ها رو آورد
رزا با اشتها می‌خورد
#اولین بار میبینم‌یا چیز رو با اشتها میخوری
&راست میگه
فیلم شروع شد
رزا کنار من نشسته بود یهو حس کردم یه چیزی افتاد رو شونم
دیدم رزا خوابیده
#شوگا اینو(اروم)
&😏
@من خیلی‌دوست دارم
&هان
#داره تو خواب حرف میزنه
&رزا رزا
@ بله
&پاشو برو بخواب
@ من خوابم نمیاد
#معلومه
شوگا رزا رو براید استایل بغلش کرد
@ بزارم زمین کره خر
#😅کره خر
&کوفت
رزا رفت اتاقش و خوابید ماهم خوابیدیم
(ویو رزا)
یهو از خواب پریدم خیلی خواب بدی دیدم
ساعت ۵ صبح بود
خیلی گرسنه بودم آه از دست این موجود بیریخت
رفتم پایین یخچال رو باز کردم
مرغه سوخاری مونده بود
اون رو داشتم میخوردم که یهو دیدم شوگا داره من رو نگاه میکنه
@تو اینجا چیکار میکنی
&به منم بده
اومد جلوم وایساد
خیلی‌بهم نزدیک بود
@ بردار تو جعبه هست‌
&اینی که دستت هست رو میخوام
@چی
همونجور که مرغ سوخاری تو دستم بود یه گاز بزرگ زد بهش
@
دیدگاه ها (۶)

همونجور که مرغ سوخاری تو دستم بود یه گاز بزرگ زد بهش@ دهنی ب...

شوگا رفت بالا قلبم یه جور می‌زدمنم رفتم با فکر کردن به کیس ش...

دکتر رفت بیرون منم با دستمال مایع روی شکمم رو پاک کردم & پاش...

دکتر گفت خیلی کم خونه باید بهش خون بدن باباش بهش خون دادو او...

{مافیای من}{پارت ۶}ویو تهیونگ # بعد کلی حرف زدن با یونگی بلن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط