با توام ای ماه پاره چشم و ابرویت کجاست

با توام ای ماه‌ پاره ،چشم و ابرویت کجاست ؟
باد می‌آید به سویت، رقص گیسویت ، کجاست؟

آن تبسّم‌های شیرین، آن نگاه آتشین
آن همه نازک‌ خیالی‌های ابرویت ،کجاست؟

بعد از این ، در زیر بالم ، لانه دارد آسمان
راستی ای آسمان ، خیل پرستویت کجاست؟

ناگهان در کوچه‌های دل ،کسی فریاد زد
وعده‌گاه دوستی ، انفاس شب‌بویت ،کجاست؟

زخم دارم ، بی‌شمار از دوستانی ، ناشکیب
ای رفیق مانده در دل، نوشدارویت ،کجاست؟

گفتم امشب تا سحر ، خاموش باشم، ماه گفت
ذکرلاحول و لایت ، بانگ هوهو یت ،کجاست؟

سیمین بهبهانی
دیدگاه ها (۲)

بر مدارِ مردمک هایت جهان زیباتر استبا دو پلکِ مخملینت کهکشان...

شهریار » گزیدهٔ غزلیات خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتنگر گ...

دلم وقتي كه مي‌گيرد تو مي‌آيي به ديدارمبه من آهسته ميگويي "ع...

‍  گوئیا عزم ندارد که شود روز امشبیا درآید ز در آن شمع شب اف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط