پارت بیست هفتم کیوت جذاب
پارت بیست هفتم کیوت جذاب
.......................................
یهو جیمین و یونگی و جین اومدن داخل نزدیک بود چشماشون در بیاد از تعجب که جیمین گفت
جیمین: من لیندا رو میبرم پیش پزشک و جین توهم بورام رو ببر و لونا هم یونگی ببره
جیمین و جین و یونگی میخاستن اون ۳ تا اوضی رو براید استایل بغل کنن که ات رفت و نزاشت
ات از موهای لیندا گرفت و یونا هم از موهای لونا گرفت و سوجین از موهای بورام همینطور از موهاشون گرفته بودیم و میکشوندیم که یهو جیمین اومد و موهای لیندا رو از دستم در اورد و بغلم کرد و گفت
جیمین: فقط بگو لیندا راست میگفت که با جانگ مین تو رابطه ای؟ هرچی بگی باور میکنم( با گریه )
ات: معلومه که نه موچی کوچولوی من مکه من دلم میا....
یدفعه نیلی اروم لباشو گزاشت رو لبام و نزاشت ادامع حرفمو بگم و بعد از ۱ مین از هم جدا شدیم و رفتیم پیش بچه عا رفتیم دیدیم یونا و یونگی همو بغل کردن ولی جین و سوجین هنوز قهرن دست جیمینو گرفتم و کشیدم و بردم یه گوشه و گفتم
ات: باید جین و با سوجین اشتی بدیم
جیمین: ولی چجوری؟
ات: ببین نقشه اینه.................
جیمین: اوکی اوکی بریم
جیمین ویو *
رفتم پیش جین که نقشه رو پیش ببریم رفتم پیش جین و گفتم
جیمین: جین هیونگگگگگگگگگ
جین: بلع...( سرد )
جیمین: یا هیونگگگ چته
شروع کرد به قلقلک دادن جین و جین هم داشت میخندید و جیمین گفت
جیمین: هیونگ میشه بیاس تو اتوبوس کارت دارم و رفتن تو اتوبوس و جیمین جین رو هول داد داخل و درو بست و قفل کرد
ات ویو *
رفتم پیش سوجین و بهش گفتم
ات: اونییییییی
سوجین: جون اونیییی
ات میای بریم تو اتوبوس فکر کنم هندزفریم رو جا کزاشتم
سوجین: ام بریم
رفتیم و جلو در سوجین رو هول دادم داخل و درو بستم و دیدم جیمین داره میاد و بهش چشمک زدم ور فتم اونور اتوبوس و بعد از اینکه جیمین جین رو انداخت داخل و درو قفل کرد رفتم پیشش و گفتم
ات: عالیهههه
جیمین: خب؟
ات: خب به جمالت
جیمین: یااااا ات جونمممم
ات: نه
جیمین: تروقودااااا ( کیوت ) به عنوان پاداش
رومو برگردوندم و پشتمو کردم بهشو احساس کردم ناراحت شد که یهو
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
من کرمم گرفتهههع
.
.
.
.
که یهو برگشتم و پامو بلند کردم و لباشو کوتاه بوس کردم
واقعا دستم درد گرفت 😂❤️
براتون یه سوپرایز دارممممممممم
فزدا قراره ۵ تا پارت بزارمممممم بوس بهتون کیوتااام ❤️❤️❤️💙
.......................................
یهو جیمین و یونگی و جین اومدن داخل نزدیک بود چشماشون در بیاد از تعجب که جیمین گفت
جیمین: من لیندا رو میبرم پیش پزشک و جین توهم بورام رو ببر و لونا هم یونگی ببره
جیمین و جین و یونگی میخاستن اون ۳ تا اوضی رو براید استایل بغل کنن که ات رفت و نزاشت
ات از موهای لیندا گرفت و یونا هم از موهای لونا گرفت و سوجین از موهای بورام همینطور از موهاشون گرفته بودیم و میکشوندیم که یهو جیمین اومد و موهای لیندا رو از دستم در اورد و بغلم کرد و گفت
جیمین: فقط بگو لیندا راست میگفت که با جانگ مین تو رابطه ای؟ هرچی بگی باور میکنم( با گریه )
ات: معلومه که نه موچی کوچولوی من مکه من دلم میا....
یدفعه نیلی اروم لباشو گزاشت رو لبام و نزاشت ادامع حرفمو بگم و بعد از ۱ مین از هم جدا شدیم و رفتیم پیش بچه عا رفتیم دیدیم یونا و یونگی همو بغل کردن ولی جین و سوجین هنوز قهرن دست جیمینو گرفتم و کشیدم و بردم یه گوشه و گفتم
ات: باید جین و با سوجین اشتی بدیم
جیمین: ولی چجوری؟
ات: ببین نقشه اینه.................
جیمین: اوکی اوکی بریم
جیمین ویو *
رفتم پیش جین که نقشه رو پیش ببریم رفتم پیش جین و گفتم
جیمین: جین هیونگگگگگگگگگ
جین: بلع...( سرد )
جیمین: یا هیونگگگ چته
شروع کرد به قلقلک دادن جین و جین هم داشت میخندید و جیمین گفت
جیمین: هیونگ میشه بیاس تو اتوبوس کارت دارم و رفتن تو اتوبوس و جیمین جین رو هول داد داخل و درو بست و قفل کرد
ات ویو *
رفتم پیش سوجین و بهش گفتم
ات: اونییییییی
سوجین: جون اونیییی
ات میای بریم تو اتوبوس فکر کنم هندزفریم رو جا کزاشتم
سوجین: ام بریم
رفتیم و جلو در سوجین رو هول دادم داخل و درو بستم و دیدم جیمین داره میاد و بهش چشمک زدم ور فتم اونور اتوبوس و بعد از اینکه جیمین جین رو انداخت داخل و درو قفل کرد رفتم پیشش و گفتم
ات: عالیهههه
جیمین: خب؟
ات: خب به جمالت
جیمین: یااااا ات جونمممم
ات: نه
جیمین: تروقودااااا ( کیوت ) به عنوان پاداش
رومو برگردوندم و پشتمو کردم بهشو احساس کردم ناراحت شد که یهو
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
من کرمم گرفتهههع
.
.
.
.
که یهو برگشتم و پامو بلند کردم و لباشو کوتاه بوس کردم
واقعا دستم درد گرفت 😂❤️
براتون یه سوپرایز دارممممممممم
فزدا قراره ۵ تا پارت بزارمممممم بوس بهتون کیوتااام ❤️❤️❤️💙
۳.۸k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.