پارت بیست و هشتم کیوت جذاب
پارت بیست و هشتم کیوت جذاب
.................................
و گفتم
ات: دیگه بریم ببینیم اون دو تا چیکار میکنن
جیمین: بریم
رفتیم که ببینیم اون دو تا در چه حالن رفتیم یواشکی نگاه میکردیم داشتن حرف میزدن که یهو جین سوجین رو بغل کرد و ماهم رفتیم درو باز کردیم که یهو سوجین و جین افتادن دنبالمون و ماهم داشتیم فرار میکردیم که یهو مدیر رو جلومون دیدیم و وایستادیم مدژر عصبانی بود که گفتم
ات: ا... اقای چانگ ( از خودم در اوردم اسم مدریشونه )
مدیر: میدونید با ۱ ساعته دارمی دنبالتون میگردیم؟
جیمین: ما فقط داشتیم قدم میزدیم
مدیر: باید تنبیه بشین الان فعلا توی خوابگاه ساعت ۸ این اسامی که میخونم بیاید پیش من
یونا. یونگی. جیمین. ات. جین. سوجین.
ساعت ۸ باید پیشم
همگی با هم: چشم
مدیر رفت،
ات: بدبخت شدیم
بقیه: اهوم
جیمین: بیاید فعلا بریم خوابگاه
بقیه: اره بریم
رفتیم خوابگاه و حموم کردیم و من زودتر اومدم بیرون و لباس پوشیدم ( اسلاید ۱ ) و منظر بچه ها بودم که اومدن
ات: میزاشتین نیم ساعت دیگه میومدین
جیمین: ببخشید چاگیا
بقیع:(خنده)
یونا: من گشنمهههه
سوجین: منممم
ات: می تووو
یونگی: یااا غذا رو ول کنین بیاین بریم بخوابیم
جین: یاااا هیونگگگ تو تازه ۲ ساعت پیش خوابیده بودی توی اتوبوس
جیمین: بجای بحث بیاید بریم یچیزی بخوریم الان ساعت ۷ یه ساعت وقت داریم
رفتیم بیرون پیش صاحب خوابگاه ازش پرسیدیم کجا میتونیم غذا بخوریم بهمون گفت بریم راهروی سمت چپ طبقه ی سوم خوابگاه (خوابگاهش خیلی بزرگه) و ماهم رفتیم و غذا سفارش دادیم و خوردیم
شرط: نداره الان میزارم کیوتام ❤️
.................................
و گفتم
ات: دیگه بریم ببینیم اون دو تا چیکار میکنن
جیمین: بریم
رفتیم که ببینیم اون دو تا در چه حالن رفتیم یواشکی نگاه میکردیم داشتن حرف میزدن که یهو جین سوجین رو بغل کرد و ماهم رفتیم درو باز کردیم که یهو سوجین و جین افتادن دنبالمون و ماهم داشتیم فرار میکردیم که یهو مدیر رو جلومون دیدیم و وایستادیم مدژر عصبانی بود که گفتم
ات: ا... اقای چانگ ( از خودم در اوردم اسم مدریشونه )
مدیر: میدونید با ۱ ساعته دارمی دنبالتون میگردیم؟
جیمین: ما فقط داشتیم قدم میزدیم
مدیر: باید تنبیه بشین الان فعلا توی خوابگاه ساعت ۸ این اسامی که میخونم بیاید پیش من
یونا. یونگی. جیمین. ات. جین. سوجین.
ساعت ۸ باید پیشم
همگی با هم: چشم
مدیر رفت،
ات: بدبخت شدیم
بقیه: اهوم
جیمین: بیاید فعلا بریم خوابگاه
بقیه: اره بریم
رفتیم خوابگاه و حموم کردیم و من زودتر اومدم بیرون و لباس پوشیدم ( اسلاید ۱ ) و منظر بچه ها بودم که اومدن
ات: میزاشتین نیم ساعت دیگه میومدین
جیمین: ببخشید چاگیا
بقیع:(خنده)
یونا: من گشنمهههه
سوجین: منممم
ات: می تووو
یونگی: یااا غذا رو ول کنین بیاین بریم بخوابیم
جین: یاااا هیونگگگ تو تازه ۲ ساعت پیش خوابیده بودی توی اتوبوس
جیمین: بجای بحث بیاید بریم یچیزی بخوریم الان ساعت ۷ یه ساعت وقت داریم
رفتیم بیرون پیش صاحب خوابگاه ازش پرسیدیم کجا میتونیم غذا بخوریم بهمون گفت بریم راهروی سمت چپ طبقه ی سوم خوابگاه (خوابگاهش خیلی بزرگه) و ماهم رفتیم و غذا سفارش دادیم و خوردیم
شرط: نداره الان میزارم کیوتام ❤️
۳.۹k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.