تا صبح بیدارم چرا چون دوستت دارم

تا صبح بیدارم ، چرا ؟ چون دوستت دارم
آرام می بارم ، چرا ؟ چون دوستت دارم
من دوری از چشمِ تو را طاقت نمی آرم
از درد می نالم ، چرا ؟ چون دوستت دارم
از فاصله ، از هجر ، حتی عشق بیزارم
در دل تو را دارم ، چرا ؟ چون دوستت دارم
گفتی نمی خواهی مرا ، گفتی که آزارم
آری سزاوارم ، چرا ؟ چون دوستت دارم
گفتی رهایم کن ، برو ! با خویش بگذارم
من بی تو غمبارم ، چرا ؟ چون دوستت دارم
باشد ! همیشه کنجِ قلبت را به من بسپار
حبس ابد دارم ، چرا ؟ چون دوستت دارم
چون دوستت دارم همیشه "من بدهکارم"
ابیاتِ اشعارم تویی و ، "دوسـتـت دارم
دیدگاه ها (۷)

سرم را گم نکن درذهن آغوشت،سرم تنهاستیکی مثل خودم در گورگاه ِ...

تو سهم دل نشدی, پس چرا شتاب کنمچقدر واژه بیابم, غزل کتاب کنم...

سر هر صبح چه کاری به نگاهم داری؟تو مگر کوچه برای گذرت کم دار...

وقت آن شد که دلم را بِگُذارم برومبا تو او را تک و تنها بگذار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط