my charming bully

my charming bully
part²⁰
تو راه بودیم که دست جیمینو گرفتم و بهم نگاه کرد....
+جیمین... میشه یه درخواست بتونم (بالحن بچگونه)
_یا خدا هانا مطمئنی خودتی یه دختر سرد و افسرده یهو چرا انقدر کیوت شد؟
+اصلاً برو گمشو(سرد)
_باشه ببخشید معذرت...
+میخواستم بگم که ما پشت حیاط میخوایم باهم حرف بزنیم تو این پشت مشتا منتظر باش تا من بیام... و ما رو دید بزن ببین یه وقت کاری نکنه
عصبی دستی به موااش کشید و موهاشو عقب داد
_هوففففففف.. باشه
یهو گونشو بوس کردم و گفتم
+مرسیییییی
یهو به خودم اومدم و متوجه کارم شدم به هم نگاه کردیم که جیمین منو به سمت عقب برد و بین دیوار و دستاش گیر کردم داست میومد نزدیکم که به سینش مشت میزدم و اون یکی دستمو روی لبم گزاشتم که دستامو با یه دستش گرفت و برد بالا و لبشو رو لبام گزاشت
حس خیلی خوبی پیدا کردم نا خواسته همراهی کردم
که یهو.......
خماری بهتربن چیز در جهان

#فیک
#فیک_جیمین
دیدگاه ها (۰)

My charming bully Part²¹که یهووو=منو گول میزنی کصکشششششسریع ...

#my_charming_bullyPart²²_من.. +مهم نیست_وا.. واقعاً+اوهوم_فک...

لباس هانا (میدونم یکم مسخرست اونم تو اردو به روم نیارین)

My charming bullyPart19+این پدسگ دیشب لباسشو در اورد لخت خوا...

شوهر دو روزه. پارت۶۳

╭────────╮ ‌ ‌ ‌ 𝐚 𝐬𝐢𝐩 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮 ‌ ╰────────╯جـ...

خون آشام من My vampire 🦇 part17ویو ات داشتیم دو تایی اتاق رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط