🖤Не трогай книгу📕
🖤Не трогай книгу📕
۱۳
از پله ها بدو بدو پایین رفت و رسید به در
درو باز کرد که یک هو پودیم پرید تو بایه سک گنده دیگه
ترسیدم و عقب رفتم که پودیم پارس کرد
پشت سر پودیم و اون سگه قریبه یه مرد وارد شد .
مرد :س سلام خ خانوم .
ات :سلام! شما ....
حرفم و کامل خواستم بکنم که جلوی صحبت کردنم و گرفت و حرفش و زد .
مرد:من جین هستم ! سگ شما چند شبه میاد به مزرعه ما و با سگ من تا صبح بازی میکنه !
ات:او ،م من معذرت می خوام .
جین :او نه نه تازه ما خوشحالم میشدیم که سگ بامزه تون بیاد به .ببخشید مشکلی پیش اومده ؟
ات:..ن نه برای چی می پرسید .
جین :آخه رنگ تون شده مثل گچ دیوار سفید !
ات:آه آهان دیشب تا صبح منتظر پودیم بودم
نیومده بود ترسیدم اتفاقی افتاده باشه .
تعجب کردم این پسر چقدر دل نشین بود صداش صورتش همه چیش از وقتی وارد خونه شد
انگار گرمای خورشید و با خودش آورد تو خونه .
یک هو با صداش به خودم اومدم .
جین :.......
_________________________________________________________
Like =۳۰
Kamint =26
۱۳
از پله ها بدو بدو پایین رفت و رسید به در
درو باز کرد که یک هو پودیم پرید تو بایه سک گنده دیگه
ترسیدم و عقب رفتم که پودیم پارس کرد
پشت سر پودیم و اون سگه قریبه یه مرد وارد شد .
مرد :س سلام خ خانوم .
ات :سلام! شما ....
حرفم و کامل خواستم بکنم که جلوی صحبت کردنم و گرفت و حرفش و زد .
مرد:من جین هستم ! سگ شما چند شبه میاد به مزرعه ما و با سگ من تا صبح بازی میکنه !
ات:او ،م من معذرت می خوام .
جین :او نه نه تازه ما خوشحالم میشدیم که سگ بامزه تون بیاد به .ببخشید مشکلی پیش اومده ؟
ات:..ن نه برای چی می پرسید .
جین :آخه رنگ تون شده مثل گچ دیوار سفید !
ات:آه آهان دیشب تا صبح منتظر پودیم بودم
نیومده بود ترسیدم اتفاقی افتاده باشه .
تعجب کردم این پسر چقدر دل نشین بود صداش صورتش همه چیش از وقتی وارد خونه شد
انگار گرمای خورشید و با خودش آورد تو خونه .
یک هو با صداش به خودم اومدم .
جین :.......
_________________________________________________________
Like =۳۰
Kamint =26
۱۰.۳k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.