★عشقی که بهم دادی★
★عشقی که بهم دادی★
پارت 2....
_میدونین باهاش چیکار کنین دیگه؟
چانیول:بله ، چانیول بهترین دستیارش جواب داد. و این بزرگترین راز مین یونگیه که هرکس بفهمتش کشته میشه.
مین یونگی مدیر عامل موفق و همینطور بزرگترین مافیای کره جنوبی!!
تمین : هی احمق درست راه برو
طعنه ای به پسر کوچکتر زد و با تکبر بهش خیره شد.
پسر از جاش بلند شد و لباساشو تکون داد و با سر پایین افتاده از اونجا دور شد.
جیمین پسری کیوت و خوشگل که حتی از دختر ها هم خوشگل تر بود و همین باعث میشد دیگران بهش حسودی کنن.
جیمین هیچ دوستی نداشت ! اره حتی یدونه همه ازش دوری میکردن چون...
تمین: هی
صدای دادی باعث شد جیمین با تعجب سرشو بیاره بالا و با صورت ترسناکی روبه رو بشه.
تمین:مشقامو برام انجام بده
تمین با پوزخند کثیف و رومخش گفت.
جیمین نمیتونست کاری انجام بده و مخالفت کنه پس فقط به تکون دادن سرش اکتفا کرد و تمین از میزش دور شد.
همه با ترحم و دلسوزی به جیمین نگاه کردن ولی نمیتونستن کاری انجام بدن چون تمین پسر مدیر بود و همه یادشون بود چه اتفاقی برای جانی بهترین دوست جیمین وقتی میخواست کمکش کنه افتاده بود.
ادامه دارد...
پارت 2....
_میدونین باهاش چیکار کنین دیگه؟
چانیول:بله ، چانیول بهترین دستیارش جواب داد. و این بزرگترین راز مین یونگیه که هرکس بفهمتش کشته میشه.
مین یونگی مدیر عامل موفق و همینطور بزرگترین مافیای کره جنوبی!!
تمین : هی احمق درست راه برو
طعنه ای به پسر کوچکتر زد و با تکبر بهش خیره شد.
پسر از جاش بلند شد و لباساشو تکون داد و با سر پایین افتاده از اونجا دور شد.
جیمین پسری کیوت و خوشگل که حتی از دختر ها هم خوشگل تر بود و همین باعث میشد دیگران بهش حسودی کنن.
جیمین هیچ دوستی نداشت ! اره حتی یدونه همه ازش دوری میکردن چون...
تمین: هی
صدای دادی باعث شد جیمین با تعجب سرشو بیاره بالا و با صورت ترسناکی روبه رو بشه.
تمین:مشقامو برام انجام بده
تمین با پوزخند کثیف و رومخش گفت.
جیمین نمیتونست کاری انجام بده و مخالفت کنه پس فقط به تکون دادن سرش اکتفا کرد و تمین از میزش دور شد.
همه با ترحم و دلسوزی به جیمین نگاه کردن ولی نمیتونستن کاری انجام بدن چون تمین پسر مدیر بود و همه یادشون بود چه اتفاقی برای جانی بهترین دوست جیمین وقتی میخواست کمکش کنه افتاده بود.
ادامه دارد...
۲.۴k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.