فیک مال منی پارت آخر
فیک مال منی پارت ۷ آخر
خدمتکار: ارباب برادرتون برای معامله اومدن
÷ ا/تو بده بجاش ۱۰۰ هزار وون میدم
€ باشه اون هرزه چه دردت میخوره؟(پوزخند)
€بیارینش
خدمتکارا تن بی جون ا/ت رو به سوهو دادن و رفتن
÷ ا/ت حالت خوبه
_ چه چی؟ من کجام داریم کجا میریم؟
÷ ما تو ماشینیم داریم میریم سمت عمارت ته
_ ته؟
÷ ته قبلا مافیا بوده کسیو نمیکشته هکر بود
_ واقعا(تعجب)
÷ آری
پرش زمانی به ۲ سال بعد
ا/ت ویو
خب من ۲ ساله تو کمپانی بیگ هیت کار میکنم
عضو هشتمم و الان احساس میکنم به ته علاقه دارم
امروز به کوک میگم اون میدونه چیکا کنه
تا اینکه میخواستم بزنگم با کوک که دیدم ته پیامیده بریم کافه با اعضا
من رفتم سمت کافه
+ ا/ت سلام
_ سَ
میخواستم حرف بزنم نامی پرید وسط حرفم
= سلام (جوری که انگار میخواد یچیزیو لو بده و از
درون داره از خنده جرررر میخوره)
_ چیزی شده ؟ (لبخند مستطیلی و میشینه)
& (نگاه ملیح به ا/ت و پوزخند)
* این برا ا/ته اشتباه نکن
_ چه فرقی داره حالا
* بعضی بستنی ها فرق دارن( نگاه به ته)
_ هع هع هع خندیدم
بستنی خوردم یه چیز سخت احساس کردم از دهنم در آوردم حلقه بود
_ این مال کیه؟
ته اونو از دستم گرف و جلوم زانو زد
+ با من ازدواج میکنی لیدی؟
_ چه چی؟
+ میدونم انقد زود گفتم تو میتونی فک کنی (داره کم کم پامیشه)
نتونستم خودمو کنترل کنم انداختم خودمو بغلش
+ ا ا/ت
_ جواب من بله اس وقت نمیخوام مستر (بغض)
......................♡
پایان فیک مال منی♡
خدمتکار: ارباب برادرتون برای معامله اومدن
÷ ا/تو بده بجاش ۱۰۰ هزار وون میدم
€ باشه اون هرزه چه دردت میخوره؟(پوزخند)
€بیارینش
خدمتکارا تن بی جون ا/ت رو به سوهو دادن و رفتن
÷ ا/ت حالت خوبه
_ چه چی؟ من کجام داریم کجا میریم؟
÷ ما تو ماشینیم داریم میریم سمت عمارت ته
_ ته؟
÷ ته قبلا مافیا بوده کسیو نمیکشته هکر بود
_ واقعا(تعجب)
÷ آری
پرش زمانی به ۲ سال بعد
ا/ت ویو
خب من ۲ ساله تو کمپانی بیگ هیت کار میکنم
عضو هشتمم و الان احساس میکنم به ته علاقه دارم
امروز به کوک میگم اون میدونه چیکا کنه
تا اینکه میخواستم بزنگم با کوک که دیدم ته پیامیده بریم کافه با اعضا
من رفتم سمت کافه
+ ا/ت سلام
_ سَ
میخواستم حرف بزنم نامی پرید وسط حرفم
= سلام (جوری که انگار میخواد یچیزیو لو بده و از
درون داره از خنده جرررر میخوره)
_ چیزی شده ؟ (لبخند مستطیلی و میشینه)
& (نگاه ملیح به ا/ت و پوزخند)
* این برا ا/ته اشتباه نکن
_ چه فرقی داره حالا
* بعضی بستنی ها فرق دارن( نگاه به ته)
_ هع هع هع خندیدم
بستنی خوردم یه چیز سخت احساس کردم از دهنم در آوردم حلقه بود
_ این مال کیه؟
ته اونو از دستم گرف و جلوم زانو زد
+ با من ازدواج میکنی لیدی؟
_ چه چی؟
+ میدونم انقد زود گفتم تو میتونی فک کنی (داره کم کم پامیشه)
نتونستم خودمو کنترل کنم انداختم خودمو بغلش
+ ا ا/ت
_ جواب من بله اس وقت نمیخوام مستر (بغض)
......................♡
پایان فیک مال منی♡
- ۴.۲k
- ۳۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط