(بهم اعتماد کن) پارت ۱۳
(بهم اعتماد کن) پارت ۱۳
کوک :...... عایششش
ا/ت : اومم
کوک : خودت میدونی که من نخاستم که ببوستم
ا/ت : اره میدونم نگران نباش بیا از این بحث بیایم بیرون
کوک : هوفففف باشه ....تو رفتی پیش جون وو چی شد؟
ا/ت : هیچی یه سوال از کتاب داشت براش توضیح دادم اومدم
کوک : اوم ....بهش حس خوبی ندارم مواظب باش باشه
ا/ت : باشه حالا بریم سر کلاس؟
کوک : باشه دیگه زنگه آخره بعدم میخای بری سرکار
ا/ت : *میخنده
حتا فکرشم نمیکردم روزی شغلم این باشه
*کوک دست ا/تو میکشه میخاد ببره که ا/ت مقاومت میکنه
کوک : وا خو بریم
ا/ت : کجا...*دست کوک رو میکشه میبره جلوی دستشویی
ا/ت : اول لبتو بشورررر
کوک : او خوبه گفتی ....عایش حالم بهم خورد
....بریم
ا/ت : بریم........
بعد مدرسه تو راه/
ا/ت : الان دوباره باید با مامانم سر کنم
کوک : طوری نیس زود تموم میشه عصر میایی پیش خودم
ا/ت : اوهوم ....پیش تو؟
کوک : قراره با من بری دیگه
ا/ت : اها
.......
لب در/
ا/ت : دیگه میرم عصر بیا باهم بریم
کوک : اوهوم
.....
م ا/ت : چه عجب امروز زود اومدی
ا/ت : هوففف عصر میرم خونه جونگ کوک
م ا/ت : حواست باشه به خودت
.....
ویو ا/ت : رفتم تو اتاقم ساعت ۵ بعد از ظهر بود میخام ۷ برم سرکار
رفتم حمام و یه دوش گرفتم موهامو خشک نکردم فقط شونه زدم و پریدم رو تخت دور گوشی
*یه نگا به ساعت میکنه
حححح چرا انقدر زود شد ۱۰ دقه به هفتتتت
پاشدم کارامو کردم یه لباس پوشیدم (عکسشو میزارم) تند تند یه بار دیگه موهامو شونه زدم یه رژ صورتیمو زدم و کیفو موبایلمو بر داشتم
ا/ت : من رفتم
پ ا/ت : باشه گلم
م ا/ت : چقد وقت دیگه میایی
ا/ت : تا ۹ میام
م ا/ت : دیرههههه
ا/ت : دیگه میرم
.....
کوک : بدو دیگه
ا/ت : اومدم
کوک : دیرمون میشه حالا چه کنیم
ا/ت : چطوره بدویم
کوک : اومممم خوبه
ویو ا/ت : تمام راهو دویدیم تا رسیدیم کافه
کوک : اوم خوبه ۷ و ۲ ثانیه هس
ا/ت : سلاام
پیر مرد : سلام بیاین اینجا
کوک :...... عایششش
ا/ت : اومم
کوک : خودت میدونی که من نخاستم که ببوستم
ا/ت : اره میدونم نگران نباش بیا از این بحث بیایم بیرون
کوک : هوفففف باشه ....تو رفتی پیش جون وو چی شد؟
ا/ت : هیچی یه سوال از کتاب داشت براش توضیح دادم اومدم
کوک : اوم ....بهش حس خوبی ندارم مواظب باش باشه
ا/ت : باشه حالا بریم سر کلاس؟
کوک : باشه دیگه زنگه آخره بعدم میخای بری سرکار
ا/ت : *میخنده
حتا فکرشم نمیکردم روزی شغلم این باشه
*کوک دست ا/تو میکشه میخاد ببره که ا/ت مقاومت میکنه
کوک : وا خو بریم
ا/ت : کجا...*دست کوک رو میکشه میبره جلوی دستشویی
ا/ت : اول لبتو بشورررر
کوک : او خوبه گفتی ....عایش حالم بهم خورد
....بریم
ا/ت : بریم........
بعد مدرسه تو راه/
ا/ت : الان دوباره باید با مامانم سر کنم
کوک : طوری نیس زود تموم میشه عصر میایی پیش خودم
ا/ت : اوهوم ....پیش تو؟
کوک : قراره با من بری دیگه
ا/ت : اها
.......
لب در/
ا/ت : دیگه میرم عصر بیا باهم بریم
کوک : اوهوم
.....
م ا/ت : چه عجب امروز زود اومدی
ا/ت : هوففف عصر میرم خونه جونگ کوک
م ا/ت : حواست باشه به خودت
.....
ویو ا/ت : رفتم تو اتاقم ساعت ۵ بعد از ظهر بود میخام ۷ برم سرکار
رفتم حمام و یه دوش گرفتم موهامو خشک نکردم فقط شونه زدم و پریدم رو تخت دور گوشی
*یه نگا به ساعت میکنه
حححح چرا انقدر زود شد ۱۰ دقه به هفتتتت
پاشدم کارامو کردم یه لباس پوشیدم (عکسشو میزارم) تند تند یه بار دیگه موهامو شونه زدم یه رژ صورتیمو زدم و کیفو موبایلمو بر داشتم
ا/ت : من رفتم
پ ا/ت : باشه گلم
م ا/ت : چقد وقت دیگه میایی
ا/ت : تا ۹ میام
م ا/ت : دیرههههه
ا/ت : دیگه میرم
.....
کوک : بدو دیگه
ا/ت : اومدم
کوک : دیرمون میشه حالا چه کنیم
ا/ت : چطوره بدویم
کوک : اومممم خوبه
ویو ا/ت : تمام راهو دویدیم تا رسیدیم کافه
کوک : اوم خوبه ۷ و ۲ ثانیه هس
ا/ت : سلاام
پیر مرد : سلام بیاین اینجا
۱۰۱.۷k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.