(بهم اعتماد کن) پارت ۱۱
(بهم اعتماد کن) پارت ۱۱
کوک : دیگه برو خونه فردا صبح میبینمت
.....
م کوک : سلام پسرمممم
کوک : سلام مامان
میگم برای فردا عصر به م ا/ت گفتم ا/ت میاد اینجا مامانش اومد بگو اینجاست باشه
م کوک : باشه گلم حالا واسه چی
کوک : میخام برم سر کار
م کوک : ها؟ نه کوک ما برای خودمون پول داریم اینقدر لازم نیس بری
کوک : مامان لدفن گیر نده دیگه
م کوک : هوفففف من چیکار کنم با تو باشه
کوک : میرم بخابم مامان
م کوک : برای شام صدات میزنم
.....
م ا/ت : با پسره برنامه ریختین آره
ا/ت : نه به خدا مامان
پ ا/ت : اه بسه دیگه همش تو این خونه بحث و دعوا داریم
م ا/ت : ا/ت اینا همش تقصیره توعه همش بیا میونه منو باباتو بهم بزن برو
ا/ت : مامان من که کاری نکردم خودت داری همش دعوا میکنی
م ا/ت : خفه شو برو تو اتاقت
ا/ت : .....
ویو ا/ت : عایششش خسته شدم بلخره که میرم وقتی رفتم در به در دنبالم بگرد
*ا/ت میره دور گوشی و با کوک بهم پیام میدن
ا/ت : کوک
الان دلم میخاد بهت زنگ بزنمو بغلت گریه کنم
*گوشیو کنار میزازه
*از اون ور کوک
کوک : جانم
بگو خو زنگم بزن
.......
۱۰ دقه بعد
*ا/ت حمامه
کوک : ا/ت جوابمو بده
داری نگرانم میکنییی
لدفن مراقب خودت باش
.............
ا/ت : شارژ ندارم
مراقبم .....
دیگه خسته شدم حالم از این زندگی بهم میخوره
استرس فردا رو هم دارم
من نمیخام جا بزنم نمیخام انقد زود زندگیم خراب بشه میخام بهشون ثابت کنم منم میتونم
کوک : منظورت چیه.....مگه تا الان جا زدی تا الان تسلیم شدی؟
تا الانم خیلی تلاش کردی ا/ت
لدفن بیا بیشتر ادامه بدیم
ا/ت : اوهوم....
عایش میرم برم پشت بوم هوا بخورم
کوک : باشه برو فقط هوا بخور
کاریو نکنی که من متنفرم ازش
ا/ت : اوهوم
............
صبح /
ویو ا/ت : از خاب بلند شدم یه دوش گرفتم موهامو اتو زدم و یه رژ صورتی کم رنگ زدم و رفتم بیرون
ا/ت : سلام
کوک : سلام خوبی
ا/ت : اوم
کوک : بریم
تو مدرسه/
..........
بورام : عایشششش دختره هر*زهههههههه
جون وو : هعی بورام
بورام : چته؟
جون وو : گفتی جونگ کوکو دوست داری؟
بورام : آره
جون وو : چطوره باهم همکاری کنیم
بورام : یعنی چی
جون وو : یعنی تو کمک کنی من به ا/ت برسم منم یه کاری کنم تو به کوک برسی
بورام : اوممممممممم قبولهههه
میدونم کمه
این امتحان ریاضی کوفتیمو بدم بیشتر پارت میزارم
کوک : دیگه برو خونه فردا صبح میبینمت
.....
م کوک : سلام پسرمممم
کوک : سلام مامان
میگم برای فردا عصر به م ا/ت گفتم ا/ت میاد اینجا مامانش اومد بگو اینجاست باشه
م کوک : باشه گلم حالا واسه چی
کوک : میخام برم سر کار
م کوک : ها؟ نه کوک ما برای خودمون پول داریم اینقدر لازم نیس بری
کوک : مامان لدفن گیر نده دیگه
م کوک : هوفففف من چیکار کنم با تو باشه
کوک : میرم بخابم مامان
م کوک : برای شام صدات میزنم
.....
م ا/ت : با پسره برنامه ریختین آره
ا/ت : نه به خدا مامان
پ ا/ت : اه بسه دیگه همش تو این خونه بحث و دعوا داریم
م ا/ت : ا/ت اینا همش تقصیره توعه همش بیا میونه منو باباتو بهم بزن برو
ا/ت : مامان من که کاری نکردم خودت داری همش دعوا میکنی
م ا/ت : خفه شو برو تو اتاقت
ا/ت : .....
ویو ا/ت : عایششش خسته شدم بلخره که میرم وقتی رفتم در به در دنبالم بگرد
*ا/ت میره دور گوشی و با کوک بهم پیام میدن
ا/ت : کوک
الان دلم میخاد بهت زنگ بزنمو بغلت گریه کنم
*گوشیو کنار میزازه
*از اون ور کوک
کوک : جانم
بگو خو زنگم بزن
.......
۱۰ دقه بعد
*ا/ت حمامه
کوک : ا/ت جوابمو بده
داری نگرانم میکنییی
لدفن مراقب خودت باش
.............
ا/ت : شارژ ندارم
مراقبم .....
دیگه خسته شدم حالم از این زندگی بهم میخوره
استرس فردا رو هم دارم
من نمیخام جا بزنم نمیخام انقد زود زندگیم خراب بشه میخام بهشون ثابت کنم منم میتونم
کوک : منظورت چیه.....مگه تا الان جا زدی تا الان تسلیم شدی؟
تا الانم خیلی تلاش کردی ا/ت
لدفن بیا بیشتر ادامه بدیم
ا/ت : اوهوم....
عایش میرم برم پشت بوم هوا بخورم
کوک : باشه برو فقط هوا بخور
کاریو نکنی که من متنفرم ازش
ا/ت : اوهوم
............
صبح /
ویو ا/ت : از خاب بلند شدم یه دوش گرفتم موهامو اتو زدم و یه رژ صورتی کم رنگ زدم و رفتم بیرون
ا/ت : سلام
کوک : سلام خوبی
ا/ت : اوم
کوک : بریم
تو مدرسه/
..........
بورام : عایشششش دختره هر*زهههههههه
جون وو : هعی بورام
بورام : چته؟
جون وو : گفتی جونگ کوکو دوست داری؟
بورام : آره
جون وو : چطوره باهم همکاری کنیم
بورام : یعنی چی
جون وو : یعنی تو کمک کنی من به ا/ت برسم منم یه کاری کنم تو به کوک برسی
بورام : اوممممممممم قبولهههه
میدونم کمه
این امتحان ریاضی کوفتیمو بدم بیشتر پارت میزارم
۸۲.۱k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.