دو پارتی یونجون
دوپارتی یونجون پارت ۱
ا.ت : سلام من ا.ت هستم و ۲۲ سالمه و یک ساله با یونجون ازدواج کردم
یونجون : سلام من یونجون هستم که همتون میشناسید اگه نشناسید خر هستید
ا.ت : اوایل ازدواجمون خیلی باهم دیگه خوب بودیم و واقعا عاشق همدیگه بودیم ولی یه چند وقتی هست که یونجون واقعا باهام یه جوری رفتار میکنه نه سرده و نه خوش رفتار کلا مشکوک میزنه شبا دیر میاد یا اگر هم زود بیاد خونه شبا میره بیرون هر بار هم که ازش میپرسم یا میگه میخواد قرار داد ببنده یا اینکه میخواد بره شرکت
داشتم فیلم مورد علاقمو نگاه میکردم که دیدم صدا در میاد حتما یونجون اومده
یونجون : سلام ا.ت من اومدم
ا.ت : سلام یونجون برو لباست رو عوض کن بیا ناهار
*موقع ناهار*
ا.ت : میگم یونجون میشه یه سوال ازت بپرسم
یونجون : بپرس عزیزم
ا.ت : میگم یونجون این روز ها خیلی مشغولی حتی طوری که دیر میای خونه یا اگر زود بیای شب بازم میری بیرون
یونجون : ا.ت عزیزم خودت که میدونی بخاطر شرکت هست این روزا کار برام زیاد پیش میاد
ا.ت : آهان *ناراحت*
*فلش بک به شب*
ا.ت : روی تخت دراز کشیده بودم دیدم که یونجون داره کت و شلوار شیکی که برای مهمونی استفاده میکرد رو میپوشه رفتم جلوش کنار در واستادم
ا.ت : کجا به سلامتی
یونجون : دارم میرم شرکت زنگ زدن گفتن که باید زود برم برای قرار داد
ا.ت : آخه این موقع شب اونم با این کت و شلوار ؟
یونجون : عزیزم این قرار داد خیلی برای من مهمه برای همین میخوام خوب بنظر برسم
ا.ت : تو که همیشه خوبی ولی باشه موفق باشی
یونجون : مرسی عزیزم *گونم رو بوسید و رفت*
ا.ت : وقتشه که من وارد عمل بشم رفتم کمدم رو باز کردم و یه دست لباس شیک برداشتم و آرایش لایت و خوشگلی کردم ، سوال ماشینم شدم و با فاصله زیاد ماشین یونجون رو تعقیب کردم
دیدن که داره میره سمت یه بار معروف ماشین رو پارک کرد و رفت داخل و چون شلوغ بود جای پارک بزور پیدا کردم و این ۴۵ دقیقه وقتم رو گرفت چون یونجون ۲۰ دقیقه زودتر رفت داخل منم ماشین رو پارک کردم و وارد بار شدم .
با چشمم دنبال یونجون میگشتم که دیدم یه دختر روی پاهاش نشسته و یهو دختره یونجون رو بوسيد و در کمال تعجب یونجون اون رو همراهی کرد رفتم جلوشون که وقتی یونجون چشمش به من خورد تعجب کرد و یه سیلی خیلی محکم بهش زدم
یونجون ویو
مرتیکه عوضی گفته بود که بیام بار برای قرارداد و چون اون قرار داد برام مهم بود قبول کردم به ا.ت نگفتم میرم بار چون اگر بهش میگفتم قطعا سوال پیچم میکرد و در آخر میگفت که منم باید باهات بیام و از اونجایی که مردی که قرار بود باهاش قرارداد ببندم خیلی هیز بود نمیخواستم ا.ت رو با خودم بیارم پس بهش گفتم که میرم شرکت وقتی رسیدم اونجا و قرار داد رو بستم تصمیم گرفتم کمی بشینم بعد برم که یهو دیدم دوست دختر قبلیم داره میاد سمتم
سولانا (اسم دوست دختر قبلی یونجون ) : سلام عشقم چطوری
یونجون : ببند دهنتو چطور جرعت میکنی توی روی من نگاه کنی و بهم بگی عشقم
سولانا : اوه بیخیال عزیزم ما برای هم دیگه ساخته شدیم
یونجون : خفه شو من و تو دیگه بدرد هم نمیخوریم و من الان زن دارم که صد برابر تو زیباتر و بهتره
سولانا : منظورت اون هر*زه که نیست ؟
قرار بود تکپارتی باشه ولی چون جا نشد دو پارتی میکنم
#بی_تی_اس
#نامجون
#جین
#سوکجین
#یونگی
#شوگا
#جیهوپ
#هوسوک
#جیمین
#تهیونگ
#جونگکوک
#تی_اکس_تی
#سوبین
#یونجون
#بومگیو
#تهیون
#هیونیگکای
#استری_کیدز
#لینو
#هیونجین
#بنگچان
#فیلیکس
#توایس
#سانا
#نایون
#جویی
#ایتزی
#یونا
#ریوجین
#یجی
#چریونگ
#لیا
#سناریو
#فیک
#وانشات
#فیکشن
#دارک
#انهاپین
#ان_ای
#پریسا
#سرنا_امینی
#بلک_پینک
#لیسا
#جنی
#رزی
#جیسو
#اکسو
#کای
#اسپا
#کارینا
ا.ت : سلام من ا.ت هستم و ۲۲ سالمه و یک ساله با یونجون ازدواج کردم
یونجون : سلام من یونجون هستم که همتون میشناسید اگه نشناسید خر هستید
ا.ت : اوایل ازدواجمون خیلی باهم دیگه خوب بودیم و واقعا عاشق همدیگه بودیم ولی یه چند وقتی هست که یونجون واقعا باهام یه جوری رفتار میکنه نه سرده و نه خوش رفتار کلا مشکوک میزنه شبا دیر میاد یا اگر هم زود بیاد خونه شبا میره بیرون هر بار هم که ازش میپرسم یا میگه میخواد قرار داد ببنده یا اینکه میخواد بره شرکت
داشتم فیلم مورد علاقمو نگاه میکردم که دیدم صدا در میاد حتما یونجون اومده
یونجون : سلام ا.ت من اومدم
ا.ت : سلام یونجون برو لباست رو عوض کن بیا ناهار
*موقع ناهار*
ا.ت : میگم یونجون میشه یه سوال ازت بپرسم
یونجون : بپرس عزیزم
ا.ت : میگم یونجون این روز ها خیلی مشغولی حتی طوری که دیر میای خونه یا اگر زود بیای شب بازم میری بیرون
یونجون : ا.ت عزیزم خودت که میدونی بخاطر شرکت هست این روزا کار برام زیاد پیش میاد
ا.ت : آهان *ناراحت*
*فلش بک به شب*
ا.ت : روی تخت دراز کشیده بودم دیدم که یونجون داره کت و شلوار شیکی که برای مهمونی استفاده میکرد رو میپوشه رفتم جلوش کنار در واستادم
ا.ت : کجا به سلامتی
یونجون : دارم میرم شرکت زنگ زدن گفتن که باید زود برم برای قرار داد
ا.ت : آخه این موقع شب اونم با این کت و شلوار ؟
یونجون : عزیزم این قرار داد خیلی برای من مهمه برای همین میخوام خوب بنظر برسم
ا.ت : تو که همیشه خوبی ولی باشه موفق باشی
یونجون : مرسی عزیزم *گونم رو بوسید و رفت*
ا.ت : وقتشه که من وارد عمل بشم رفتم کمدم رو باز کردم و یه دست لباس شیک برداشتم و آرایش لایت و خوشگلی کردم ، سوال ماشینم شدم و با فاصله زیاد ماشین یونجون رو تعقیب کردم
دیدن که داره میره سمت یه بار معروف ماشین رو پارک کرد و رفت داخل و چون شلوغ بود جای پارک بزور پیدا کردم و این ۴۵ دقیقه وقتم رو گرفت چون یونجون ۲۰ دقیقه زودتر رفت داخل منم ماشین رو پارک کردم و وارد بار شدم .
با چشمم دنبال یونجون میگشتم که دیدم یه دختر روی پاهاش نشسته و یهو دختره یونجون رو بوسيد و در کمال تعجب یونجون اون رو همراهی کرد رفتم جلوشون که وقتی یونجون چشمش به من خورد تعجب کرد و یه سیلی خیلی محکم بهش زدم
یونجون ویو
مرتیکه عوضی گفته بود که بیام بار برای قرارداد و چون اون قرار داد برام مهم بود قبول کردم به ا.ت نگفتم میرم بار چون اگر بهش میگفتم قطعا سوال پیچم میکرد و در آخر میگفت که منم باید باهات بیام و از اونجایی که مردی که قرار بود باهاش قرارداد ببندم خیلی هیز بود نمیخواستم ا.ت رو با خودم بیارم پس بهش گفتم که میرم شرکت وقتی رسیدم اونجا و قرار داد رو بستم تصمیم گرفتم کمی بشینم بعد برم که یهو دیدم دوست دختر قبلیم داره میاد سمتم
سولانا (اسم دوست دختر قبلی یونجون ) : سلام عشقم چطوری
یونجون : ببند دهنتو چطور جرعت میکنی توی روی من نگاه کنی و بهم بگی عشقم
سولانا : اوه بیخیال عزیزم ما برای هم دیگه ساخته شدیم
یونجون : خفه شو من و تو دیگه بدرد هم نمیخوریم و من الان زن دارم که صد برابر تو زیباتر و بهتره
سولانا : منظورت اون هر*زه که نیست ؟
قرار بود تکپارتی باشه ولی چون جا نشد دو پارتی میکنم
#بی_تی_اس
#نامجون
#جین
#سوکجین
#یونگی
#شوگا
#جیهوپ
#هوسوک
#جیمین
#تهیونگ
#جونگکوک
#تی_اکس_تی
#سوبین
#یونجون
#بومگیو
#تهیون
#هیونیگکای
#استری_کیدز
#لینو
#هیونجین
#بنگچان
#فیلیکس
#توایس
#سانا
#نایون
#جویی
#ایتزی
#یونا
#ریوجین
#یجی
#چریونگ
#لیا
#سناریو
#فیک
#وانشات
#فیکشن
#دارک
#انهاپین
#ان_ای
#پریسا
#سرنا_امینی
#بلک_پینک
#لیسا
#جنی
#رزی
#جیسو
#اکسو
#کای
#اسپا
#کارینا
۱۲.۳k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.