قلب مغرور ۱۵
قلب_مغرور_۱۵
دیانا=زنگ زدم اسنپ اومد سوار ماشین شدم و رفتم خونه داییم اینا
دوساعتی بود رسیده بودم داشتیم باهم حرف میزدیم میگفتیم و میخندیدیم خلاصه خیلی خوب بود همینجوری مشغول بودیم که گوشیم زنگ خورد
ارسلان بود
آرش.کیه دیانا (بابای دیانا اسمش آرشه)
دیا. دوستمه بابا
آرش.آها جواب بده دیگه
دیا.باشه
خواستم برم تو اتاق حرف بزنم داییم گفت
داییم.کجا همینجا حرف بزن دیگه
دیا.ب ب باشه
آرش.گوشیو جواب بده
دیا.اوو باش
#مکالمه
دیا.الو سلام خوبی
ارس.الو سلام چرا جواب نمیدی یه ساعته دارم زنگ میزنم
دیا.اسکل تو نمیدونی خوـنه داییمم
ارس.آخ راس میگی ولی میتونی تو اتاق جواب بدی
دیا.نزاشتن برم تو اتاق
ارس.اوکی
دیا.کارتو بگو نگار جان
ارس.خوبه دیگه نگارم شدیم
دیا.نمک نریز بگو
ارس.خواستم بگم فردا نباید بیای پارک
دیا.چرا و به چه دلیل
ارس.نیکا تو گروه گفت فردا به جای پارک بیاید کافه قراره خودشو متین فیلم درست کنن
دیا.حالا چرا کافه
ارس.میخوان فیلم بسازن
دیا.آها
ارس.فردا میبینمت
دیا.باشه خدافظ
#پایان_مکالمه
دیانا=گوشیو قطع کردم
آرش.چرا قطع کردی
دیا.نباید بعد حرف زدن قطع مبکردم
آرش.منظورم باید میدادی منم با نگارجان حرف میزدم
دیا.بابا مزه نریز😂
آرش.😂😅
دیا.خو کی میریم بابا
ارش.یه ساعت دیگه میریم
دیا.باشه پس من تا اون موقع برم با دوستام حرف بزنم
آرش.نه بشین
دیا.پس همینجا حرف میزنم
آرش.نه کلا حرف نزن باهاشون
دیا.بابا
آرش.نه بشین کمک زنداییت
دیا.بشینم کمک کنم
ارش.آره دیگه هنوز بچه ای خونه داییت به هم میریزه😂
دیا.ا بابا من بچم ۱۷سالمه
آرش.تا۲۰سالت نشه بزرگ نمیشی
دیا.باشه خب
دیانا=یک ساعت بعد رفتیم
دیانا=زنگ زدم اسنپ اومد سوار ماشین شدم و رفتم خونه داییم اینا
دوساعتی بود رسیده بودم داشتیم باهم حرف میزدیم میگفتیم و میخندیدیم خلاصه خیلی خوب بود همینجوری مشغول بودیم که گوشیم زنگ خورد
ارسلان بود
آرش.کیه دیانا (بابای دیانا اسمش آرشه)
دیا. دوستمه بابا
آرش.آها جواب بده دیگه
دیا.باشه
خواستم برم تو اتاق حرف بزنم داییم گفت
داییم.کجا همینجا حرف بزن دیگه
دیا.ب ب باشه
آرش.گوشیو جواب بده
دیا.اوو باش
#مکالمه
دیا.الو سلام خوبی
ارس.الو سلام چرا جواب نمیدی یه ساعته دارم زنگ میزنم
دیا.اسکل تو نمیدونی خوـنه داییمم
ارس.آخ راس میگی ولی میتونی تو اتاق جواب بدی
دیا.نزاشتن برم تو اتاق
ارس.اوکی
دیا.کارتو بگو نگار جان
ارس.خوبه دیگه نگارم شدیم
دیا.نمک نریز بگو
ارس.خواستم بگم فردا نباید بیای پارک
دیا.چرا و به چه دلیل
ارس.نیکا تو گروه گفت فردا به جای پارک بیاید کافه قراره خودشو متین فیلم درست کنن
دیا.حالا چرا کافه
ارس.میخوان فیلم بسازن
دیا.آها
ارس.فردا میبینمت
دیا.باشه خدافظ
#پایان_مکالمه
دیانا=گوشیو قطع کردم
آرش.چرا قطع کردی
دیا.نباید بعد حرف زدن قطع مبکردم
آرش.منظورم باید میدادی منم با نگارجان حرف میزدم
دیا.بابا مزه نریز😂
آرش.😂😅
دیا.خو کی میریم بابا
ارش.یه ساعت دیگه میریم
دیا.باشه پس من تا اون موقع برم با دوستام حرف بزنم
آرش.نه بشین
دیا.پس همینجا حرف میزنم
آرش.نه کلا حرف نزن باهاشون
دیا.بابا
آرش.نه بشین کمک زنداییت
دیا.بشینم کمک کنم
ارش.آره دیگه هنوز بچه ای خونه داییت به هم میریزه😂
دیا.ا بابا من بچم ۱۷سالمه
آرش.تا۲۰سالت نشه بزرگ نمیشی
دیا.باشه خب
دیانا=یک ساعت بعد رفتیم
۲۹.۳k
۱۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.