پارت

(پارت ۲)
ات: عاخخ ن... نه ت.. تقصیر من نبود
(ده مین بعد ات از حال رفت)
جیمین: عایششش بازمم(ات رو بلند کرد پرتش کرد رو تخت و زد تو گوشش تا به هوش بیاد)
ات: عایی ج... جیمین فقط... یکم عاخ گوش کن بهم
جیمین: عایشش فاک خب بگو
(ات بزور بلند شد و نشست رو تخت)
ات: م.. من نمیخاستم زیر خابی کنم  تازه اونم ب... با هنق هق یه پیر مرد عوضی هنق هق(گریه ترس)
یه یارویی او.. نجا بودش اون منو... هنق هق به اون... یارو فروخت و کلی پول ازش گرفت... و منو بهش داد
جیمین:(خنده عصبی) این دروغا چیزیو عوض نمیکنه
ات:.. ب.. خدا دروغ نمیگم هنق هق هنق  ارباب اگه دروغ گفته باشم امید... وارم ک هنق هنق هق بمیرم
جیمین: باشه باشه اون یارو رو میشناسیش
ات: ن.. نه از کجا باید بشناسمش
جیمین: نه احمق منظورم اینه ک قیافشو دیدی؟
ات: بله (بغض)
جیمین: اوک یکم استراحت کن به اجوما میگم بیاد زخماتو ببنده
ات: ن... نه نیازی نیس من خوبم(با این ک مث سگ درد داشت)
جیمین: هیشش ساکت باش جوجه
دیدگاه ها (۱۰)

شخصیت ها: ددی، دختر کولوش، آجوما،)(علامت ها: ددی_بیبی اجوما•...

(پارت۸)+: میخام خودمو تنبیه کنم_: چی(خنده عصبی) (+ دیک _رو د...

(شخصیت ها/: ات، جیمین، اجوما،... شاید شخصیت های دیگه ای هم پ...

(پارت۲۶)ات و کوک بیدار شدن کار تای لازم رو انجام دادن و کوک ...

سلاممم🎀🎀🎀ویو ات: منتظر بودم که تهیونگ غذا رو بیارهتق تق تق ا...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۵#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط