فیک ملکه من (پارت ۴)

× صدای یکی از خدمتکار هاست انداختیم توی غار مخصوص برای اینکه بچش به دنیا نمیاد

_ یه چاقو بیار زود باش

ا/ت ویو

خودمم رفتم از وسایلی که داشتم یه بی حس کننده برداشتم

_ اجوما با من به غار نیا

× چی چرا؟؟؟

_ به حرف های من عمل کن

رفتم تا اون زنو سزارین کنم



پرش زمانی بعد از به دنیا اومدن بچه



صدای قدمی توی غار شنیدم برگشتم
اوه نه امپراطور بود احترام گذاشتم

+ چطوری بچشون به دنیا اوردی؟؟؟؟

_ عالیجناب بچش رو سزارین کردم

+ سزارین یعنی چییییی؟( داد)

_ عالیجناب اسم دیگه بچه بدنیا آوردن

+ تو چطور بچش به دنیا آوردی

_ گفتم که طبیبم

_ باور نکردید

یه چک زد به من

+ تو ملکه اییییی نباید اینطوری باشییییی ضعیفه

به گفتن ضعیفه پاشدم و خودم چک زدم بهش

_ اگه جای زنها بودید اینهمه درد که زنها میکشن
الان این حروف نمیزدی
دیدگاه ها (۰)

ملکه ی من (پارت ۵)

ملکه ی من (پارت ۶)

فیک ملکه من (پارت۳)

فیک ملکه من (پارت ۲)

رمان j_k

تاجگذاری p9

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط