زیباترین عشق پارت 19
دیانا _ رفتم داخل خونه وای که چقد حالم خوب شده بود 🤩
واقعا دوسش داشتم با تموم وجود
میدونستم الان داییم ازم 100 تا سوال میپرسه ولی دیگه دیگه
وقتی هندونه میخورم باید پای لرزشم بشینم البته خربزه 😂👀🍉
نتم رو زدم و رفتم سراغ گوشیم از طرف نیکام که 100 تا پیام 😂😂😂 از طرف متینگ که همش منو نصیحت میکنه داداشمو ول کن هم 14 پیام از یه ناشناس مرموزم 1 پیام 🤣🤣😂😂😂 فهمیدم ارسیه
همین که آن شدم پی ام 😂 رل زلیل بیچاره 🤣🤣😂😂 میدونم جدیده خودم اختراع کردم
وای چقد خندیدم برگذار کمی منتظرش بگذارم
ولی نه بدش میاد
از این کار رفتم سریع نوشتم s
نوشت : یهو نکنیش (') خانم خلاصه
دیانا _ che ckabr🤗
ارسلان _ deltangy dar fraq too OOOOOOOOOOOOOOOOOOO
دیانا _ 😚😚😚
ارسلان _ Öpücük ler gönderiyorsun.
دیانا_ man nemifahmm chee migy
ارسلان _ 😄
دیانا _ what? Midonesty emroz khaste shoooodam laladr m😂😂😂😂😂
😇😇😇😇😇😇
ارسلان _ na die
😢😢😢😢😢😢
دیانا _ 😂 eeeeeeee
ارسلان _chi sssshooooddd
دیانا _ daiiii omd
ارسلان _ khooob hala brooo be daiit hame cheeeyoo bego
دیانا _ vvvvoooy
Faelan bye
ارسلان _ khodahafez esssshhhghhammmmm
😚😚😚😚😚😚
دیانا _😘
پایان چت
دیانا _ووی بلند شم برم ببینم چی میشه خدا چی بگم به داییم
رفتن به لباس خوب پوشیدم
و از اتاق رفتم بیرون
داییی _دیانا اینجایی داییی 😳😍
دیانا _ بدو اومدو بوسم کرد گفتم عه اره دایی
دایی _اون پسره اشغال کی بود بردتتت
دیانا _راستش دایی
راستش
اون نامزدم بود خیلی دوسم داشت منم به خاطر دلایلی قایمکی ازش فرار کردم به ترکیه اونم تو این مدت دیوونه شده و بکوب دنبالم بوده الان که منو با سانیار بعد 3 ماه که دیده فک کرده ازدواج کردم اونجا که سامیار آهنگ میخوانده دیوونه شده و منو برداشت برد ساحل اونجا ازم پرسید ازدواج کردم گفتم نه خوشحال شد
دیگم همین
دایی_ اها عاشق دیوونه تو ام روز شب نداشتیا
دیانا _ عهههه دایی
دایی_😂 دیانا میخوام بدونم عاشقته یا فقط دوستت داره
دیانا _ آخه خجالت میکشم
دایی _عه مگه چیکارا کردی
ول کن برو صورتت گل انداخته 🤪
دیانا _ سریع رفتم بالا تو پایین صدای
سماییار میومد
که میپرسید چخبر از دیانا
دایی گفت دیانا بالائه و همه قزیه رو براش تعریف کرد اونم میخواست خودشو بکشه از صداش معلوم بود
آخ برای اونم دلم میسوزه ولی حسی ندارم نسبت بهش خبب 😏😑😑
خیلی خوابم میمد بنابراین لالا کردم 😴
......................... ارسلان
آخ که چه روز خوبی بود خدااا ممنونم از تو که اینقد خوبی دیانا رو بهم برگردوند
😘😘😘😘😘😇😇😊🤍🤍🤍
تا صب بهش فک میکردم
🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞صبح روز بعد🌞🌞
🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞
📱📱📱📱📱📱📱
دیانا _ موهام ژولیده پولیده بود
این گوشیم وزوز میکرد
منم حوصله نداشتم جواب ندادم آخه 7 صبح کیکی می نگه بجز یه عده روانی
خوابیدم
🎆🎆🎆🎆🎆🎆4ساعت بعد
11صبح
ارسلان _ آه چرا بر نمیداره کردن از نگرانی از 7 صبحه
دارم یه ریس تا الان زنگ میزنم
مامان ارسلان _پسرم برو دنبالش در خونشون اینجوری که نمیشه
ارسلان _اره راس میگی رفتم اتاقم دوش گرفتم آماده شدم عطرپاشیدمم
موهامم که درست کردم رفتم داخل نشیمن
مامان اری_اوه اوه پسرکم چه کرده
ارسلان _خنده ای خجالت زده زدم و رفتم
چنین گاز میدادم که چراغ قرمزارو هم رد کردم
رسیدم دم خونشون
زنگ زدم یه خانم در رو باز کرد بفرمایید داخل
یه آقای اومد جلو در
دایی دیانا _سلام شما
ارسلان _من ارسلان هستم
سرمو انداختم پایین
دایی دیانا _به چه برازنده 🙃😉😍😌
سرتو بیار بالا بگو ببینم چرا اومدی
ارسلان _دیانا بر نداشت گوشیشونگران شدم
دیانا دایی _اها
ارسلان _رفتم جلو زانو زدم تروخدا دیانا رو مال من کنید من مجنونانه عاشقشم طوری که جونم که هیج زندگیمو بهش میدم
دایی ارسلان _بلند شو
دستمو رو شونش زدم
آفرین آقای عاشق
فقط باید به خودش اعتراف میکردی هااااا نه به من 😂 مگه منو میخوای
ارسلان _ نه من دیشب...
دایی دیانا _میدونم ادامه نده اعتراف کردی و....🔞 خب برو اتاقش بیدارش کن خوابه دخترم
ارسلان _اها مگه خوابه
دایی دیانا _ اره
بیا این جا کار داش
کارداش_بله آقا
دایی دبکیانا _خب این آقا رو همراهی کن
ارسلان _(هه خوب میدونی تو مخم چی میگذره 😂)
ممنون
دیانا دایی _ هه خواهش میکنم آقای کاشی برو بلا من خوب میفهمم تو فکر جوانا چی میگذره
ارسلان _ لبخندی مملوو از خجالت زدمو سرمو کج
کردم به نشانه خجالتم 😂
با اون کاردانش رفتم اتاق دیانا وای چق در بد
لالا میکنه
سرش اینور پاهاش اونور رفتم بغلش کردم 😂😍 بعد بردم درست کردم کذل خوابشو و از لباش بوس گرفتم اینقد موهاشو ناز کردم
که لالا م گرفت
⏰⏰⏰⏰ساعت 1ظهر
دیانا _این چیه رومه دست کیه(جیغ زدم اَََََََََََََََ) بلند شدم ارسلان کنارمه و.....
واقعا دوسش داشتم با تموم وجود
میدونستم الان داییم ازم 100 تا سوال میپرسه ولی دیگه دیگه
وقتی هندونه میخورم باید پای لرزشم بشینم البته خربزه 😂👀🍉
نتم رو زدم و رفتم سراغ گوشیم از طرف نیکام که 100 تا پیام 😂😂😂 از طرف متینگ که همش منو نصیحت میکنه داداشمو ول کن هم 14 پیام از یه ناشناس مرموزم 1 پیام 🤣🤣😂😂😂 فهمیدم ارسیه
همین که آن شدم پی ام 😂 رل زلیل بیچاره 🤣🤣😂😂 میدونم جدیده خودم اختراع کردم
وای چقد خندیدم برگذار کمی منتظرش بگذارم
ولی نه بدش میاد
از این کار رفتم سریع نوشتم s
نوشت : یهو نکنیش (') خانم خلاصه
دیانا _ che ckabr🤗
ارسلان _ deltangy dar fraq too OOOOOOOOOOOOOOOOOOO
دیانا _ 😚😚😚
ارسلان _ Öpücük ler gönderiyorsun.
دیانا_ man nemifahmm chee migy
ارسلان _ 😄
دیانا _ what? Midonesty emroz khaste shoooodam laladr m😂😂😂😂😂
😇😇😇😇😇😇
ارسلان _ na die
😢😢😢😢😢😢
دیانا _ 😂 eeeeeeee
ارسلان _chi sssshooooddd
دیانا _ daiiii omd
ارسلان _ khooob hala brooo be daiit hame cheeeyoo bego
دیانا _ vvvvoooy
Faelan bye
ارسلان _ khodahafez esssshhhghhammmmm
😚😚😚😚😚😚
دیانا _😘
پایان چت
دیانا _ووی بلند شم برم ببینم چی میشه خدا چی بگم به داییم
رفتن به لباس خوب پوشیدم
و از اتاق رفتم بیرون
داییی _دیانا اینجایی داییی 😳😍
دیانا _ بدو اومدو بوسم کرد گفتم عه اره دایی
دایی _اون پسره اشغال کی بود بردتتت
دیانا _راستش دایی
راستش
اون نامزدم بود خیلی دوسم داشت منم به خاطر دلایلی قایمکی ازش فرار کردم به ترکیه اونم تو این مدت دیوونه شده و بکوب دنبالم بوده الان که منو با سانیار بعد 3 ماه که دیده فک کرده ازدواج کردم اونجا که سامیار آهنگ میخوانده دیوونه شده و منو برداشت برد ساحل اونجا ازم پرسید ازدواج کردم گفتم نه خوشحال شد
دیگم همین
دایی_ اها عاشق دیوونه تو ام روز شب نداشتیا
دیانا _ عهههه دایی
دایی_😂 دیانا میخوام بدونم عاشقته یا فقط دوستت داره
دیانا _ آخه خجالت میکشم
دایی _عه مگه چیکارا کردی
ول کن برو صورتت گل انداخته 🤪
دیانا _ سریع رفتم بالا تو پایین صدای
سماییار میومد
که میپرسید چخبر از دیانا
دایی گفت دیانا بالائه و همه قزیه رو براش تعریف کرد اونم میخواست خودشو بکشه از صداش معلوم بود
آخ برای اونم دلم میسوزه ولی حسی ندارم نسبت بهش خبب 😏😑😑
خیلی خوابم میمد بنابراین لالا کردم 😴
......................... ارسلان
آخ که چه روز خوبی بود خدااا ممنونم از تو که اینقد خوبی دیانا رو بهم برگردوند
😘😘😘😘😘😇😇😊🤍🤍🤍
تا صب بهش فک میکردم
🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞صبح روز بعد🌞🌞
🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞🌞
📱📱📱📱📱📱📱
دیانا _ موهام ژولیده پولیده بود
این گوشیم وزوز میکرد
منم حوصله نداشتم جواب ندادم آخه 7 صبح کیکی می نگه بجز یه عده روانی
خوابیدم
🎆🎆🎆🎆🎆🎆4ساعت بعد
11صبح
ارسلان _ آه چرا بر نمیداره کردن از نگرانی از 7 صبحه
دارم یه ریس تا الان زنگ میزنم
مامان ارسلان _پسرم برو دنبالش در خونشون اینجوری که نمیشه
ارسلان _اره راس میگی رفتم اتاقم دوش گرفتم آماده شدم عطرپاشیدمم
موهامم که درست کردم رفتم داخل نشیمن
مامان اری_اوه اوه پسرکم چه کرده
ارسلان _خنده ای خجالت زده زدم و رفتم
چنین گاز میدادم که چراغ قرمزارو هم رد کردم
رسیدم دم خونشون
زنگ زدم یه خانم در رو باز کرد بفرمایید داخل
یه آقای اومد جلو در
دایی دیانا _سلام شما
ارسلان _من ارسلان هستم
سرمو انداختم پایین
دایی دیانا _به چه برازنده 🙃😉😍😌
سرتو بیار بالا بگو ببینم چرا اومدی
ارسلان _دیانا بر نداشت گوشیشونگران شدم
دیانا دایی _اها
ارسلان _رفتم جلو زانو زدم تروخدا دیانا رو مال من کنید من مجنونانه عاشقشم طوری که جونم که هیج زندگیمو بهش میدم
دایی ارسلان _بلند شو
دستمو رو شونش زدم
آفرین آقای عاشق
فقط باید به خودش اعتراف میکردی هااااا نه به من 😂 مگه منو میخوای
ارسلان _ نه من دیشب...
دایی دیانا _میدونم ادامه نده اعتراف کردی و....🔞 خب برو اتاقش بیدارش کن خوابه دخترم
ارسلان _اها مگه خوابه
دایی دیانا _ اره
بیا این جا کار داش
کارداش_بله آقا
دایی دبکیانا _خب این آقا رو همراهی کن
ارسلان _(هه خوب میدونی تو مخم چی میگذره 😂)
ممنون
دیانا دایی _ هه خواهش میکنم آقای کاشی برو بلا من خوب میفهمم تو فکر جوانا چی میگذره
ارسلان _ لبخندی مملوو از خجالت زدمو سرمو کج
کردم به نشانه خجالتم 😂
با اون کاردانش رفتم اتاق دیانا وای چق در بد
لالا میکنه
سرش اینور پاهاش اونور رفتم بغلش کردم 😂😍 بعد بردم درست کردم کذل خوابشو و از لباش بوس گرفتم اینقد موهاشو ناز کردم
که لالا م گرفت
⏰⏰⏰⏰ساعت 1ظهر
دیانا _این چیه رومه دست کیه(جیغ زدم اَََََََََََََََ) بلند شدم ارسلان کنارمه و.....
۳۴.۱k
۰۴ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.