پشت این تاکسی خطی ها پشت این زرد و سبزهای از رمق افتاده ...


...... پشت این تاکسی خطی ها، پشت این زرد و سبزهای از رمق افتاده بوق بوق نکنید، هول شان نکنید. سی ثانیه چراغ قرمز و یک نیش ترمز آب یخ را زهر مارشان نکنید.
زندگی برای این ها افتاده روی دورِ تندِ کلاچ و ترمز و دنده و بوق و ترافیک.
این ها زیر سقف آسمان این شهر کثییییف، آدم دودی شده اند.
این ها صبح تا شب، شب تا صبح فرصت خیال هم ندارند، زندگی پیشکش!
بگذارید این 30 ثانیه های شاخِ گاو را، پشت چراغ قرمز،
غرق شوند در شمردن اسکناس های چرک و چروکی که دست شان داده ایم.
غرق شوند در خیال، خیال این که شاااااید این شندرغاز، دو تا از هزااااار چاله چوله ی زیستن شان را پرکند. شاااااید... #محمدحسین_جعفری_نژاد
دیدگاه ها (۱)

⚫ چشمان توست که پاییز را می آراید یا که پاییز است چشمانت را ...

🔹 عاشق چشم هایت شدم و آبستن دردهایت مگر تو چند نفر بودی که ه...

⚫ .دیروز که پنجره ی اتاقم باز بود، قاصدکی آمدُ مهمانم شد...ب...

🍁 🍃 🍁 امروز داشتم به تو فکر می کردمیک نفر زد به درو گفتزود ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط