𝑾𝒉𝒆𝒏 𝒚𝒐𝒖 𝒃𝒆𝒄𝒐𝒎𝒆 𝒕𝒉𝒆 𝒎𝒊𝒔𝒕𝒓𝒆𝒔𝒔 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆 𝒃𝒊𝒈𝒈𝒆𝒔𝒕 𝒎𝒂𝒇𝒊𝒂 𝒃𝒐𝒔𝒔...
𝑾𝒉𝒆𝒏 𝒚𝒐𝒖 𝒃𝒆𝒄𝒐𝒎𝒆 𝒕𝒉𝒆 𝒎𝒊𝒔𝒕𝒓𝒆𝒔𝒔 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆 𝒃𝒊𝒈𝒈𝒆𝒔𝒕 𝒎𝒂𝒇𝒊𝒂 𝒃𝒐𝒔𝒔...
وقتی میشی معشوقه بزرگترین ارباب مافیا...
فصل 2
پارت 6
وای اینم امروز ساعت 6 صب نوشتم
ببینین با اینکه انقده خبم بازم قدرمو نمیدونین تازه 20 دیقس از مدرسه اومدم😐
ات:قول دادییی
تهیونگ:باشه
(بعد جیمین اومد داخل و..)
(چند ماه بعد)
ا.ت:وقتی ک از بیمارستان فرار کردم یه مافیا دیگه منو دزدید اما با این حال خیلی باهام مهربون بود
فک کنم نمیدونست که من معشوقه جیمینم
مافیاس زیاد بزرگ نبود و در حد عادی بود
برای همین خیلی بهش کمک میکردم و اون منو مث دختر خودش میدونست
اما بعد از چن وقت به بیماری بدی دچار شدو فوت کردو تمام اموالش رو به نام من زد
منم این مافیا رو گسترش دادم و تا حالا شدم بزرگترین رئیس مافیا زن
(پایان فلش بک)
ا.ت:من بستنی توت فرنگیییی(%با اینکه خدم اصن دوس ندارم!)
تهیونگ:ا.ت بچه شدی؟ کی توی سن ت بستی توت فرنگی میخوره!
ا.ت:من^-^
تهیونگ:هوف آقا لطفا یه بستنی توت فرنگی بدین
ا.ت:عه پس ت چی
تهیونگ:من بستنی نمیخام
ا.ت:آقا دو تا بدین
تهیونگ:ع ن آقا یکی بدین
ا.ت:دو تا
تهیونگ:یکی
ا.ت:دو تا
تهیونگ:یکی
ا.ت:دوتا....یک ساعت بعد همینجوری یکی دوتا کردن
تهیونگ:باشه باشه من تسلیم پس یکی بدین
ا.ت:اره یکی بدین.... هااااااا؟
تهیونگ:خدت گفتی یکی دیگه دیگه
ا.ت:یااااا من کی گفتم
تهیونگ:همین الان مگه نه آقا؟
/بله
ا.ت:چی چی اما تو گولم زدی
تهیونگ:بعله دیگه با اینیم😏
لایک 60
کام 500
وقتی میشی معشوقه بزرگترین ارباب مافیا...
فصل 2
پارت 6
وای اینم امروز ساعت 6 صب نوشتم
ببینین با اینکه انقده خبم بازم قدرمو نمیدونین تازه 20 دیقس از مدرسه اومدم😐
ات:قول دادییی
تهیونگ:باشه
(بعد جیمین اومد داخل و..)
(چند ماه بعد)
ا.ت:وقتی ک از بیمارستان فرار کردم یه مافیا دیگه منو دزدید اما با این حال خیلی باهام مهربون بود
فک کنم نمیدونست که من معشوقه جیمینم
مافیاس زیاد بزرگ نبود و در حد عادی بود
برای همین خیلی بهش کمک میکردم و اون منو مث دختر خودش میدونست
اما بعد از چن وقت به بیماری بدی دچار شدو فوت کردو تمام اموالش رو به نام من زد
منم این مافیا رو گسترش دادم و تا حالا شدم بزرگترین رئیس مافیا زن
(پایان فلش بک)
ا.ت:من بستنی توت فرنگیییی(%با اینکه خدم اصن دوس ندارم!)
تهیونگ:ا.ت بچه شدی؟ کی توی سن ت بستی توت فرنگی میخوره!
ا.ت:من^-^
تهیونگ:هوف آقا لطفا یه بستنی توت فرنگی بدین
ا.ت:عه پس ت چی
تهیونگ:من بستنی نمیخام
ا.ت:آقا دو تا بدین
تهیونگ:ع ن آقا یکی بدین
ا.ت:دو تا
تهیونگ:یکی
ا.ت:دو تا
تهیونگ:یکی
ا.ت:دوتا....یک ساعت بعد همینجوری یکی دوتا کردن
تهیونگ:باشه باشه من تسلیم پس یکی بدین
ا.ت:اره یکی بدین.... هااااااا؟
تهیونگ:خدت گفتی یکی دیگه دیگه
ا.ت:یااااا من کی گفتم
تهیونگ:همین الان مگه نه آقا؟
/بله
ا.ت:چی چی اما تو گولم زدی
تهیونگ:بعله دیگه با اینیم😏
لایک 60
کام 500
۵۷.۵k
۱۹ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.