پارت 111
#پارت_111
🌙 نـــور در تـــاریـــڪــے (2) 🌙
با ایستادن ماشین جلو خونه کرایه رو حساب کردم و از ماشین پیدا شدم
نگاهی به خونه مون انداختم خونه ایی که پر بود از خوشبختی برای من ...! من برای زندگیم و عشقم نسبت
به آرش از حق خودم گذشتم من از همه چیزم گذشته م که از دستش ندم من همه کاری کردم
اما جوابم چی بود ؟!
خیانت
لب زدم : خیانت
پوزخندی زدم وارد خونه شدم
خونه ایی که دیگه خونه عشقمون نیست به حیاط خونه نگاه کردم چقدر این حیاط واسم خاطره انگیز بود
پوزخند عمیق تری رو لبم نشست سری تکون دادم و از پله ها بالا رفتم
در رو باز کردم وارد خونه عشقمون شدم
و این سوال تو ذهنم اومد : که واقعا آرش من دوست داشت ؟!
اگه داشت هیچ وقت به من خیانت نمیکرد.
خونه رو سکوت عجیبی فرا گرفته من این سکوت رو نمیخواستم به هیچ عنوان نمیخواستم
وارد پذیرایی شدم به عکسمون نگاه کردم عکسی که تو ایران گرفته بودیم ماله دوران نامزدیمون
نزدیک شدم به صورت آرش زل زدم :
چی شد آرشم ؟! چرا با من اینکار رو کردی ؟ چی برات کم گذشتم بگو فقط چی کم گذاشتم بگو اشتباهم کجا بود
که با خیانت تاوان دادم بگو
داد زدم : بگووووو اشتباهمو بگوو خواهش میکنم بگووو
رو زمین افتادم و پر صدا زدم زیر گریه
نمیدونم چقدر گریه کردم فقط رو زمین مچاله شدم به خواب رفتم
با حس گردن درد شدید از خواب بیدار شدم نگاهی به اطراف انداختم با یاداوری
چند ساعت پیش باز غم عالم تو دلم نشستم بی حال بلند شدم کیفمو برداشتم
و با قدمای کوتاه سمت طبقه بالا رفتم
با ورود به اتاقمون بازم خاطرات خوب گذشته تو ذهنم اومد
اه غمگینی کشیدم و خودمو پرت کردم رو تخت
با دیدن عکسش بازم زدم زیر گریه انقدر گریه کردم
که باز چشمام گرم شد و به خواب رفتم
#پارت_111
🌙 نـــور در تـــاریـــڪــے (2) 🌙
با ایستادن ماشین جلو خونه کرایه رو حساب کردم و از ماشین پیدا شدم
نگاهی به خونه مون انداختم خونه ایی که پر بود از خوشبختی برای من ...! من برای زندگیم و عشقم نسبت
به آرش از حق خودم گذشتم من از همه چیزم گذشته م که از دستش ندم من همه کاری کردم
اما جوابم چی بود ؟!
خیانت
لب زدم : خیانت
پوزخندی زدم وارد خونه شدم
خونه ایی که دیگه خونه عشقمون نیست به حیاط خونه نگاه کردم چقدر این حیاط واسم خاطره انگیز بود
پوزخند عمیق تری رو لبم نشست سری تکون دادم و از پله ها بالا رفتم
در رو باز کردم وارد خونه عشقمون شدم
و این سوال تو ذهنم اومد : که واقعا آرش من دوست داشت ؟!
اگه داشت هیچ وقت به من خیانت نمیکرد.
خونه رو سکوت عجیبی فرا گرفته من این سکوت رو نمیخواستم به هیچ عنوان نمیخواستم
وارد پذیرایی شدم به عکسمون نگاه کردم عکسی که تو ایران گرفته بودیم ماله دوران نامزدیمون
نزدیک شدم به صورت آرش زل زدم :
چی شد آرشم ؟! چرا با من اینکار رو کردی ؟ چی برات کم گذشتم بگو فقط چی کم گذاشتم بگو اشتباهم کجا بود
که با خیانت تاوان دادم بگو
داد زدم : بگووووو اشتباهمو بگوو خواهش میکنم بگووو
رو زمین افتادم و پر صدا زدم زیر گریه
نمیدونم چقدر گریه کردم فقط رو زمین مچاله شدم به خواب رفتم
با حس گردن درد شدید از خواب بیدار شدم نگاهی به اطراف انداختم با یاداوری
چند ساعت پیش باز غم عالم تو دلم نشستم بی حال بلند شدم کیفمو برداشتم
و با قدمای کوتاه سمت طبقه بالا رفتم
با ورود به اتاقمون بازم خاطرات خوب گذشته تو ذهنم اومد
اه غمگینی کشیدم و خودمو پرت کردم رو تخت
با دیدن عکسش بازم زدم زیر گریه انقدر گریه کردم
که باز چشمام گرم شد و به خواب رفتم
#پارت_113
🌙 نـــور در تـــاریـــڪــے (2) 🌙
چند روزی گذشته بود تو این چند روز سعی کردم با آرش کمتر رو به رو شم حتی شرکت هم نرفتم
اونم نه پرسید چرا نمیای نه چیزی ، پودخندی زدم دیگه گذشت دوره ایی که من واسه آرش مهم بودم
الان نگین خانوم مهم هستند
تو آینه به خودم نگاه کردم ، دختری که همیشه شیک پوش بود الان تبدیل به دختر بی روح شده
دستی به گوشه چشمام کشیدم ، چشمایی که آرش میگفت دنیاشه اما الان ....
پوفی کشیدم حتی از به زبون اوردن اسمت حالم بهم میخوره
نگاه مو از آینه گرفتم، من تصمیم خودمو گرفته بودم اره منو ارش راهمون جداست
من نمیتونم با یه خیانت کار زندگی کنم!!
با اوردن اسم خیانتکار برای بار چندم قلبم به درد اومد
اروم لب زدم : آرش تو به من قول داده بودی قول دادی که برام جبران کنی قول دادی همیشه کنارم بمونی
اما زدی زیرش ، بدم زیر قولت زدی بد ...
بغض گلومو فشار میداد اما اشکی واسه ریختن نداشتن اشکی واسم نمونده بود
با صدای زنگ موبایلم از فکر بیرون اومدم نگاهی به صفحه موبایلم انداختم با
🌙 نـــور در تـــاریـــڪــے (2) 🌙
با ایستادن ماشین جلو خونه کرایه رو حساب کردم و از ماشین پیدا شدم
نگاهی به خونه مون انداختم خونه ایی که پر بود از خوشبختی برای من ...! من برای زندگیم و عشقم نسبت
به آرش از حق خودم گذشتم من از همه چیزم گذشته م که از دستش ندم من همه کاری کردم
اما جوابم چی بود ؟!
خیانت
لب زدم : خیانت
پوزخندی زدم وارد خونه شدم
خونه ایی که دیگه خونه عشقمون نیست به حیاط خونه نگاه کردم چقدر این حیاط واسم خاطره انگیز بود
پوزخند عمیق تری رو لبم نشست سری تکون دادم و از پله ها بالا رفتم
در رو باز کردم وارد خونه عشقمون شدم
و این سوال تو ذهنم اومد : که واقعا آرش من دوست داشت ؟!
اگه داشت هیچ وقت به من خیانت نمیکرد.
خونه رو سکوت عجیبی فرا گرفته من این سکوت رو نمیخواستم به هیچ عنوان نمیخواستم
وارد پذیرایی شدم به عکسمون نگاه کردم عکسی که تو ایران گرفته بودیم ماله دوران نامزدیمون
نزدیک شدم به صورت آرش زل زدم :
چی شد آرشم ؟! چرا با من اینکار رو کردی ؟ چی برات کم گذشتم بگو فقط چی کم گذاشتم بگو اشتباهم کجا بود
که با خیانت تاوان دادم بگو
داد زدم : بگووووو اشتباهمو بگوو خواهش میکنم بگووو
رو زمین افتادم و پر صدا زدم زیر گریه
نمیدونم چقدر گریه کردم فقط رو زمین مچاله شدم به خواب رفتم
با حس گردن درد شدید از خواب بیدار شدم نگاهی به اطراف انداختم با یاداوری
چند ساعت پیش باز غم عالم تو دلم نشستم بی حال بلند شدم کیفمو برداشتم
و با قدمای کوتاه سمت طبقه بالا رفتم
با ورود به اتاقمون بازم خاطرات خوب گذشته تو ذهنم اومد
اه غمگینی کشیدم و خودمو پرت کردم رو تخت
با دیدن عکسش بازم زدم زیر گریه انقدر گریه کردم
که باز چشمام گرم شد و به خواب رفتم
#پارت_111
🌙 نـــور در تـــاریـــڪــے (2) 🌙
با ایستادن ماشین جلو خونه کرایه رو حساب کردم و از ماشین پیدا شدم
نگاهی به خونه مون انداختم خونه ایی که پر بود از خوشبختی برای من ...! من برای زندگیم و عشقم نسبت
به آرش از حق خودم گذشتم من از همه چیزم گذشته م که از دستش ندم من همه کاری کردم
اما جوابم چی بود ؟!
خیانت
لب زدم : خیانت
پوزخندی زدم وارد خونه شدم
خونه ایی که دیگه خونه عشقمون نیست به حیاط خونه نگاه کردم چقدر این حیاط واسم خاطره انگیز بود
پوزخند عمیق تری رو لبم نشست سری تکون دادم و از پله ها بالا رفتم
در رو باز کردم وارد خونه عشقمون شدم
و این سوال تو ذهنم اومد : که واقعا آرش من دوست داشت ؟!
اگه داشت هیچ وقت به من خیانت نمیکرد.
خونه رو سکوت عجیبی فرا گرفته من این سکوت رو نمیخواستم به هیچ عنوان نمیخواستم
وارد پذیرایی شدم به عکسمون نگاه کردم عکسی که تو ایران گرفته بودیم ماله دوران نامزدیمون
نزدیک شدم به صورت آرش زل زدم :
چی شد آرشم ؟! چرا با من اینکار رو کردی ؟ چی برات کم گذشتم بگو فقط چی کم گذاشتم بگو اشتباهم کجا بود
که با خیانت تاوان دادم بگو
داد زدم : بگووووو اشتباهمو بگوو خواهش میکنم بگووو
رو زمین افتادم و پر صدا زدم زیر گریه
نمیدونم چقدر گریه کردم فقط رو زمین مچاله شدم به خواب رفتم
با حس گردن درد شدید از خواب بیدار شدم نگاهی به اطراف انداختم با یاداوری
چند ساعت پیش باز غم عالم تو دلم نشستم بی حال بلند شدم کیفمو برداشتم
و با قدمای کوتاه سمت طبقه بالا رفتم
با ورود به اتاقمون بازم خاطرات خوب گذشته تو ذهنم اومد
اه غمگینی کشیدم و خودمو پرت کردم رو تخت
با دیدن عکسش بازم زدم زیر گریه انقدر گریه کردم
که باز چشمام گرم شد و به خواب رفتم
#پارت_113
🌙 نـــور در تـــاریـــڪــے (2) 🌙
چند روزی گذشته بود تو این چند روز سعی کردم با آرش کمتر رو به رو شم حتی شرکت هم نرفتم
اونم نه پرسید چرا نمیای نه چیزی ، پودخندی زدم دیگه گذشت دوره ایی که من واسه آرش مهم بودم
الان نگین خانوم مهم هستند
تو آینه به خودم نگاه کردم ، دختری که همیشه شیک پوش بود الان تبدیل به دختر بی روح شده
دستی به گوشه چشمام کشیدم ، چشمایی که آرش میگفت دنیاشه اما الان ....
پوفی کشیدم حتی از به زبون اوردن اسمت حالم بهم میخوره
نگاه مو از آینه گرفتم، من تصمیم خودمو گرفته بودم اره منو ارش راهمون جداست
من نمیتونم با یه خیانت کار زندگی کنم!!
با اوردن اسم خیانتکار برای بار چندم قلبم به درد اومد
اروم لب زدم : آرش تو به من قول داده بودی قول دادی که برام جبران کنی قول دادی همیشه کنارم بمونی
اما زدی زیرش ، بدم زیر قولت زدی بد ...
بغض گلومو فشار میداد اما اشکی واسه ریختن نداشتن اشکی واسم نمونده بود
با صدای زنگ موبایلم از فکر بیرون اومدم نگاهی به صفحه موبایلم انداختم با
۶۹.۸k
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.