part85
کیونگ می: من فقط خواستم نظرمو بدم ناراحتت کردم؟
ا/ت: حرف های یکی مثل تو برای من هیچ اهمیتی نداره
کیونگ می: من نگران خودت نیستم نگران پسر خالم هستم که بخواد هرصبح با تو روبرو بشه
ا/ت: پسر خالت منو با هر صورتی که باشم دوسم داره فکر کنم اینجا یکی داره حسودی میکنه که داره نظر میده
کیونگ می: حسودی؟ ههه مسخرست من به تو حسودی کنم ببین کی داره بهم زنگ میزنه دوست پسر شما میزارم روی اسپیکر بشنوی
تهیونگ؟ چرا به کیونگ می زنگ زده قلبم خیلی تند میزد
کیونگ می: جانم
تهیونگ: کجایی؟
کیونگ می: خونه چیشده دلت برام تنگ شده؟
تهیونگ: یه سوال دارم
کیونگ می: جانم بگو
تهیونگ: ا/ت خوابه؟
کیونگ می: نه بیداره میخوای چیزی بگی که ا/ت جان متوجه نشه بگو من بهش نمیگم
تهیونگ: نه فقط میخواستم ببینم بیدار شده حالش خوبه؟
کیونگ می: خب چرا به من زنگ زدی؟
تهیونگ: گفتم شاید خواب باشه نمیخواستم با صدای زنگم بیدار بشه بهش بگو بهم زنگ بزنه
کیونگ می: باشه
تهیونگ: ممنون بای
کیونگ می: بای
ا/ت: 😁فداش بشم نگرانم بوده
زنگ زدم بهش
ا/ت: الو عشقم
تهیونگ: خوبی؟
ا/ت: اهمم آره بهترم ممنونم که برام دارو فرستادی
تهیونگ: قربونت بشم بیشتر استراحت کن
ا/ت: باشه دلم برات تنگ شده
تهیونگ: منم همینطور خب دیگه برو استراحت کن چیزی نمیخوای برات بیارم
ا/ت:نه عشقم فقط خودت بیا بای
تهیونگ: بای
حس خوبی گرفتم و رفتم تو اتاقم و نشستم جلوی آینه یعنی من خیلی زشتم که اون بهم میگه زشت نه اینکه خودش خیلی خوشگله حسودی میکنه که من با تهیونگم برام مهم نیست هرچی میخواد بگه
شب
کیونگ می
رفتم به خونه کیجون (کیجون فقط دیشب بخاطر خواهرش رفته بود خونه اونها خوابیده بود)
تق تق تق
کیجون: اومدم
کیونگ می: سلام داداشی
کیجون: بیا داخل
کیونگ می: خوبی؟
کیجون: شام خوردی؟
کیونگ می: نه
کیجون:الان سفارش میدم
کیونگ می: کیجون ا/ت و تهیونگ چند وقته باهم قرار میزارند
کیجون: نمیدونم حدود یک سالی میشه
کیونگ می: تهیونگ خیلی دوسش داره؟
کیجون: آره تهیونگ وقتی که باهم تو دانشگاه بودند رو ا/ت کراش بود بعد فهمید که دختر عموشه هیچکس نمیدونست و حدود هشت ماه بعد شروع کردند به قرار گذاشتند
کیونگ می:تهیونگ خیلی خوشتیپه ناراحت میشم وصتی میبینم با ا/ت قرار میزاره
کیجون: ا/ت هم خیلی خوشگله
کیونگ می: شوخی میکنی؟ ا/ت خوشگله؟ هه مسخرست
کیجون: میفرمایید ا/ت زشته؟
کیونگ می: من نمیگم زشته میگم که خوشگل نیست
کیجون: همون شد که ببینمت نکنه تو هنوز از تهیونگ خوشت میاد
کیونگ می: آره خوشم میاد
کیجون: کیونگ می تو نامزد داری چند ماه دیگه میخوای ازدواج کنی
کیونگ می: میتونم بهم بزنم اگر بدونم تهیونگ دوسم داره
کیجون: جدا نشو چون تهیونگ هیچ حسی بهت نداره چند سال پیش ازش پرسیدم گفت نه
ا/ت: حرف های یکی مثل تو برای من هیچ اهمیتی نداره
کیونگ می: من نگران خودت نیستم نگران پسر خالم هستم که بخواد هرصبح با تو روبرو بشه
ا/ت: پسر خالت منو با هر صورتی که باشم دوسم داره فکر کنم اینجا یکی داره حسودی میکنه که داره نظر میده
کیونگ می: حسودی؟ ههه مسخرست من به تو حسودی کنم ببین کی داره بهم زنگ میزنه دوست پسر شما میزارم روی اسپیکر بشنوی
تهیونگ؟ چرا به کیونگ می زنگ زده قلبم خیلی تند میزد
کیونگ می: جانم
تهیونگ: کجایی؟
کیونگ می: خونه چیشده دلت برام تنگ شده؟
تهیونگ: یه سوال دارم
کیونگ می: جانم بگو
تهیونگ: ا/ت خوابه؟
کیونگ می: نه بیداره میخوای چیزی بگی که ا/ت جان متوجه نشه بگو من بهش نمیگم
تهیونگ: نه فقط میخواستم ببینم بیدار شده حالش خوبه؟
کیونگ می: خب چرا به من زنگ زدی؟
تهیونگ: گفتم شاید خواب باشه نمیخواستم با صدای زنگم بیدار بشه بهش بگو بهم زنگ بزنه
کیونگ می: باشه
تهیونگ: ممنون بای
کیونگ می: بای
ا/ت: 😁فداش بشم نگرانم بوده
زنگ زدم بهش
ا/ت: الو عشقم
تهیونگ: خوبی؟
ا/ت: اهمم آره بهترم ممنونم که برام دارو فرستادی
تهیونگ: قربونت بشم بیشتر استراحت کن
ا/ت: باشه دلم برات تنگ شده
تهیونگ: منم همینطور خب دیگه برو استراحت کن چیزی نمیخوای برات بیارم
ا/ت:نه عشقم فقط خودت بیا بای
تهیونگ: بای
حس خوبی گرفتم و رفتم تو اتاقم و نشستم جلوی آینه یعنی من خیلی زشتم که اون بهم میگه زشت نه اینکه خودش خیلی خوشگله حسودی میکنه که من با تهیونگم برام مهم نیست هرچی میخواد بگه
شب
کیونگ می
رفتم به خونه کیجون (کیجون فقط دیشب بخاطر خواهرش رفته بود خونه اونها خوابیده بود)
تق تق تق
کیجون: اومدم
کیونگ می: سلام داداشی
کیجون: بیا داخل
کیونگ می: خوبی؟
کیجون: شام خوردی؟
کیونگ می: نه
کیجون:الان سفارش میدم
کیونگ می: کیجون ا/ت و تهیونگ چند وقته باهم قرار میزارند
کیجون: نمیدونم حدود یک سالی میشه
کیونگ می: تهیونگ خیلی دوسش داره؟
کیجون: آره تهیونگ وقتی که باهم تو دانشگاه بودند رو ا/ت کراش بود بعد فهمید که دختر عموشه هیچکس نمیدونست و حدود هشت ماه بعد شروع کردند به قرار گذاشتند
کیونگ می:تهیونگ خیلی خوشتیپه ناراحت میشم وصتی میبینم با ا/ت قرار میزاره
کیجون: ا/ت هم خیلی خوشگله
کیونگ می: شوخی میکنی؟ ا/ت خوشگله؟ هه مسخرست
کیجون: میفرمایید ا/ت زشته؟
کیونگ می: من نمیگم زشته میگم که خوشگل نیست
کیجون: همون شد که ببینمت نکنه تو هنوز از تهیونگ خوشت میاد
کیونگ می: آره خوشم میاد
کیجون: کیونگ می تو نامزد داری چند ماه دیگه میخوای ازدواج کنی
کیونگ می: میتونم بهم بزنم اگر بدونم تهیونگ دوسم داره
کیجون: جدا نشو چون تهیونگ هیچ حسی بهت نداره چند سال پیش ازش پرسیدم گفت نه
- ۲۰.۰k
- ۰۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط