پارت

پارت[6]

ساعت۶:۳۰ بود...

رفتم بالا آماده شدم یه میکاپ ساده کردم و لباسمو عوض کردم (عکسشو میزارم)و به فکر این بودم که چجوری برم بیرون در کمد و باز کردم چند تا از شال هامو که برای دور گردن بود و به هم وصل کردم و به پایه تخت بستم و بقیشو انداختم پایین تا بتونم برم کلید ماشین و گرفتم و از پنجره رفتم پایین رسیدم پایین حیاط بزرگی بود از پشت درخت ها رسیدم به در سریع سوار ماشین شدم و رفتم دنبال سوآ

به سوآ زنگ زدم

ا.ت: سوآ بیا دم در
سوآ: باشه خدافظ
ا.ت: خدافظ

رسیدم به خونه سوآ
سوار شد و باهم رفتیم پارتی

رسیدیم به پارتی ماشینو پارک ‌کردم و پیاده شدیم و رفتیم داخل

خیای شلوغ بود یه جا فراهم کردم و اونجا نشستیم

ا.ت: خدا کنه کوک متوجه نشده باشه
سوآ: مگه بهش نگفتی
ا.ت: نه بابا به نظرت اگه میگفتم‌میزاشت بیام
سوآ: نه
ا.ت: پس چیه
سوآ: راست میگی بریم یه چیز بخوریم
ا.ت: بریم

رفتیم آبمیوه خوردیم و بعدش دسر آهنگ و زدن کلی رقصیدیم ساعت ۱۰ بود احتمالا کوک تا الان متوجه شده که من خونه نیستم

تا ساعت ۱۲ پارتی بودیم و بعدش خدافظی کردیم و سوآ رو رسوندم بعدش رفتم خونه

به بادیگارد گفتم ماشین و پارک کنه منم درو باز کردم و رفتم داخل تا خواستم قدم بردارم با صدای کوک متوقف شدم

کوک: تا الان کجا بودی با این لباس؟
ا.ت:..........من....
کوک: ساکت شو(داد)مگه از من اجازه گرفتی تا الان ۱۲ شب بودی بیرون(اعصبی)
ا.ت: بودم‌ پارتی اگه بهت میگفتم اجازه میدادی؟
کوک: معلومه که نه تو زن منی من بابت تو کلی پول دادم
ا.ت: چرا با من اینجوری رفتار میکنی منم آدمم تو منو خریدی به زور باهات ازدواج کردم من دوست ندارم ولم کن بزار برم

که یه دفعه...
دیدگاه ها (۳)

پارت ۶ ***اسلاید ۱. میکاپ ا.تاسلاید ۲. لباس ا.تاسلاید...

پارت[7]که یه دفعه...میخواستم از خونه بزنم بیرون که دستمو گرف...

پارت[5]تا خواستم بیام بیرون...دستمو گرفت منو به خودش چسبوند ...

پارت《4》دوتا دستاش رو کنارم گذاشت...ا.ت: کوک تو الان مستی نمی...

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط