پارت《4》
پارت《4》
دوتا دستاش رو کنارم گذاشت...
ا.ت: کوک تو الان مستی نمیفهمی چیکار میکنی
کوک: من مست تو هم من دوست دارم
ا.ت: چیی
کوک: من عاشقتم چرا باور نمیکنی
ا.ت: کوک چرت نگو تو الان مستی ولم کننن
منو آورد پایین کمرمو گرفت به خودش چسبوند
ا.ت: خواهش میکنم ولم کن(بغض)
کوک: تو ماله منی(مست)
گردنم و کی*س مار*ک میکرد
ا.ت: ولم کن(گریه)
کوک: نه تو ماله منی(مست)
همینجوری کی*س مار*ک مارک میکرد و منم گریه میکردم حسابی مست بود بوی الکل میداد بعد از چند مین ولم کرد و دوتا دستاش رو به کابینت چسبوند منم وسط دوتا دستاش بودم
کوک: دلت میخواد بازم انجامش بدم؟
ا.ت: ولم کن دیگه
کوک: اوخیییی بیب کوچولوی من داره گریه میکنه(مست)
منو بغل کرد منم هیچی نگفتم
ا.ت: ولم کن بوی ال*کل میدی
کوک: چون ال*کل خوردم(مست)
خیلی الکل خورده بود منم مجبور شدم ببرمش حموم
ا.ت:لباساتو در بیار
کوک: خودت در بیار(مست)
ا.ت: مسخره بازی در نیار
لباساشو در آوردم و بردمش زیر دوش
ا.ت: خودتو بشور بعدش صدام کن حولتو بیارم
کوک: باشه(مست)
تا خواستم بیام بیرون....
تا فردا شب خدافص😘😂✨️
دوتا دستاش رو کنارم گذاشت...
ا.ت: کوک تو الان مستی نمیفهمی چیکار میکنی
کوک: من مست تو هم من دوست دارم
ا.ت: چیی
کوک: من عاشقتم چرا باور نمیکنی
ا.ت: کوک چرت نگو تو الان مستی ولم کننن
منو آورد پایین کمرمو گرفت به خودش چسبوند
ا.ت: خواهش میکنم ولم کن(بغض)
کوک: تو ماله منی(مست)
گردنم و کی*س مار*ک میکرد
ا.ت: ولم کن(گریه)
کوک: نه تو ماله منی(مست)
همینجوری کی*س مار*ک مارک میکرد و منم گریه میکردم حسابی مست بود بوی الکل میداد بعد از چند مین ولم کرد و دوتا دستاش رو به کابینت چسبوند منم وسط دوتا دستاش بودم
کوک: دلت میخواد بازم انجامش بدم؟
ا.ت: ولم کن دیگه
کوک: اوخیییی بیب کوچولوی من داره گریه میکنه(مست)
منو بغل کرد منم هیچی نگفتم
ا.ت: ولم کن بوی ال*کل میدی
کوک: چون ال*کل خوردم(مست)
خیلی الکل خورده بود منم مجبور شدم ببرمش حموم
ا.ت:لباساتو در بیار
کوک: خودت در بیار(مست)
ا.ت: مسخره بازی در نیار
لباساشو در آوردم و بردمش زیر دوش
ا.ت: خودتو بشور بعدش صدام کن حولتو بیارم
کوک: باشه(مست)
تا خواستم بیام بیرون....
تا فردا شب خدافص😘😂✨️
۶.۷k
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.